۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

هرانا؛ نیاز فوری حسین رونقی به عمل جراحی

 

خبرگزاری هرانا – حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر به دلیل وخامت حال جسمی‌اش به بهداری زندان اوین منتقل شد.

بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا» مسئولین بهداری معتقد‌اند وی باید در بیمارستانی مجهز در خارج از زندان مورد درمان قرار گیرد.

این در حالی است که وزارت اطلاعات از تودیع وثیقه جهت مرخصی استعلاجی این زندانی علی رغم موافقت دادگاه انقلاب؛ ممانعت به عمل می‌آورد.

حسین رونقی به دلیل عفونت کلیه قادر به تحمل شرایط زندان نیست و می‌بایست هر چه سریع‌تر به خارج از زندان جهت عمل کلیه منتقل شود.

مسئولین زندان با هشدار مسئولین بهداری در خصوص وضعیت وخیم جسمی این زندانی صبح امروز قصد داشتند وی را با دست بند و پابند به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل کنند که با مخالفت حسین رونقی و خانواده وی روبرو شده است.

علت مخالفت حسین رونقی با انتقال به بیمارستان استفاده از حق مرخصی جهت درمان بیماری و عدم اعتماد به پزشکان تحت امر وزارت اطلاعات است که تاکنون با کارشکنی این نهاد این امر میسر نشده است.

حسین رونقی ملکی مسئول کمیته ایران پرکسی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر در ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ توسط اطلاعات سپاه درملکان بازداشت و به بند ۲ – الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شد.

نامبرده پس از تحمل ۱ سال سلول انفرادی و شکنجه‌های روحی و جسمی جهت اخذ مصاحبه تلویزیونی سرانجام در تاریخ ۲۸ آذر ماه سالجاری از سوی قاضی پیرعباسی رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

اتهامات این زندانی از سوی دادگاه انقلاب عضویت در شبکه ایران پروکسی، توهین به رهبری و ریاست جمهوری اعلام شده است، حکم مذکور از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران عینا تائید شد.

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

عین ما را بجو

آب ما می رود به جو دریاب                                  عین ما را بجو نکو دریاب
جام بستان و باده را می نوش                        خم می می نگر سبو دریاب
وام کن دیده ای ز اهل نظر                               او به او بین  و او به او دریاب
سخن پشت و رو بسی گفتند                      این سخن نیز پشت و رو دریاب
در سر زلف او پریشان شو                         جمع می باش و مو به مو دریاب
یک زمانی به چشم ما بنگر                      آب این چشمه سو به سو دریاب
جام گیتی نما به دست آور                                    نعمت الله را نکو دریاب
شاه نعمت اله ولی کرمانی

حباب


در عین حباب آب دریاب                            آن آب در این حباب دریاب
نقشی است خیال عالم ای یار        خوابی است تو هم بخواب دریاب
مستیم و خراب در خرابات                   این مست خوش خراب دریاب
مجموع حروف نقطه ای دان                          مجموعه آن کتاب دریاب 
آئینه به نور اوست روشن                               مه بنگرو آفتاب دریاب
با ما بنشین خوشی در این بحر                    ما را بنگر حجاب دریاب
پرسی تو ز ذوق نعمت الله                         گفتیم تو را جواب دریاب
شاه نعمت اله ولی کرمانی

رحمت خدا


خوش حضوری است بزم ما دریاب          هر چه می بایدت بیا دریاب
می جام فنا چه می نوشی                       ذوق خمخانه بقا دریاب
قدمی نه به خلوت درویش                       پادشه  همدم  گدا دریاب
در خرابات در  دردش نوش                   زان شفا خانه این دوا دریاب
قطره و موج و بحر و جو آبند                   عین ما را به عین ما دریاب
رند مستی اگر طلب کاری                         بر سر کوی او مرا دریاب
          نعمت الله را به دست آور                           مظهر رحمت خدا دریاب          
شاه نعمت اله ولی کرمانی

اين همه علم كرده اي تحصيل

دل بما ده بيا دلي درياب              اين چنين حل مشكلي درياب
به خرابات رو خوشي بنشين           رند سر مست واصلي درياب
اين همه علم كرده اي تحصيل          زين همه علم حاصلي درياب
گر به كرمان همي روي ميرو                  خدمت مير عاقلي درياب
ور به بازار مي روي اي دوست             آن دكان دار جاهلي درياب
گرد بر گرد عارفان مي گرد                    اين چنين يار قابلي درياب
عاشقانه درآدر اين مجلس                        سيد رند كاملي درياب
شاه نعمت اله ولی کرمانی

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

ممانعت ماموران امنیتی از سفر یکی از رهبران اهل حق



خبرگزاری هرانا - ماموران امنیتی از سفر "سید نظام الدین مشعشعی" از رهبران بانفوذ اهل حق به روستای گره‌بان کرمانشاه، ممانعت به عمل آوردند. بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران(هرانا)، ساعت ۱۳ روز گذشته، هنگامی که نظام الدین مشعشعی قصد عزیمت از تهران به روستای گره‌بان در کرمانشاه را داشت، به علت ممانعت ماموران امنیتی موفق به انجام این سفر نشد. ماموران امنیتی و اطلاعاتی برای اینکه از سفر ایشان به روستای مذکور ممانعت به عمل آوردند، وی را به مدت چند ساعت تحت بازداشت خود درآوردند. قابل ذکر است که نامبرده مدت هاست جهت تسلیم تولیت اماکن زیارتی روستای مذکور تحت فشارهای شدید حکومتی و امنیتی قرار دارد

‫آیا كلبه شماهم در حال سوختن است؟ ا






تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد، با بيقراری به درگاه خداوند دعا می‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم می‌دوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمی‌آمد


سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك خارج از كلك بسازد تا از خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد، روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟»


صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.


مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟»

آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!»


آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست،

حتی در ميان درد و رنج.

دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.

برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود می‌گوييم، خداوند پاسخ مثبتي دارد، ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است،» توگفتی«آن غیر

تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد،»

خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم،»



تو گفتی «من بسيار خسته هستم،» خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد،»

تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است،»

تو گفتی «من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد

«من گامهای تو را هدايت خواهم كرد،»

تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد

«تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی،»

تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد،»

تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام،»

تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام،»

تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد

«تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار،»

تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد

«من به همه به يك اندازه ايمان داده ام،»

تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»

تو گفتی «من احساس تنهايی می‌كنم»،

خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترك نخواهم كرد.»

درپناه حقّ‬

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

لباس روحانیت تبلور زیاده خواهی و صلح زدائی

درون سلول نشسته بودم و روز مبعث را که عید حکام است و عیب رعیت، ارزیابی می کردم و به قفل و میله و قفسم تبریک می گفتم که مرحبا به این پدر سی امم با این بعثتش که چه بود و چه شد!
به مجاهداتی که آباء و اجدادم برای به بار نشستن این دین کردند و جانشان را بر آن به حراج گذاشتند فکر می کردم؛ به تاراج شدن اسلام به دست مدعیان دنیا طلبش می اندیشیدم؛ تفاوت مذهب سیاسی را با دیانت منهای سیاست تحلیل می نمودم و آمار و ارقام سی ساله دین دولتی را تجزیه می کردم. یک لحظه نفسم به شماره افتاد و داخل بندی که سزاوار نگهداری حیوانات درنده هم نمی باشد، از حال رفتم که زندانیان مظلوم به سراغم آمدند و با آب قند و نوازش، حالم را طبیعی کردند.
وقتی به هوش آمدم جدم را مورد خطاب قرار دادم و شکوائیه ام را به او عرضه کردم و گفتم: تو شاهدی که گناهم دفاع از حقیقت وحی بود که مورد تعرض علمای حکومت طلب قرار گرفته! نمی توانستم ناظر مثله ودیعه تو باشم که با تز دیانت ما عین سیاست ماست، مورد ریشه زنی وسیع و گسترده طالبان زر و زور و تزویر قرار گرفته است! دیروز با نقاب خلافت، امامان منصوب غدیر را می کشتند و امروز با ماسک ولایت، سادات غیرتمند و شریعتمداران متعصب به آرمان نبوی، علوی و فاطمی را به غل و زنجیر می کشند و مورد شکنجه روحی و جسمی قرار می دهند!
پدرم رسول الله؛ از اینکه به نام تو ستم می نمایند، مردم را به رنج و عذاب می آورند و مسلمین را مجبور به ترک دین آباء و اجدادی می کنند، بسیار متاسفم.
پدرم؛ حال و روز اهل اوین را در این مبعث بنگر که در زیر پرچم تو شکنجه ها می شوند و کینه ناعادلانه از تو و فرزندانت به دل می گیرند و آرزوی انهدام شریعتت را می کِشند.
پدرم رسول خدا؛ شاهدی که غریبانه ترین ایام را در طول هزار و چهارصد و چهل سال بر اسلامت تحمیل کردند و به خاطر استیلای چند روزه عمر ناپایدارشان بر اریکه قدرت، زشت ترین برچسب ها را بر سنت و کتابت زدند تا جائی که تو را مظهر خشونت، جنایت و قساوت معرفی کردند و بشریت را نسبت به مذهبت بدبین نمودند.
اکنون لباس روحانیت تبلور زیاده خواهی، صلح زدائی و جنگ طلبی است. لباسی که سی و پنج سال قبل در بدو ورودم به آن کسوت، محبوبیتی بزرگ و مقبولیتی همه جانبه داشت و با آن قلت سنم چنان محو علائق مردم بودم که خود را خوشبخت ترین افراد می دیدم. هیهات که هم اکنون در بند ویژه روحانیت نیز، خبری از دلبستگی و تعهد به آئین محمدی مشهود نمی باشد و هماهنگ با بقیه مردم، رشد خروجی وحشتناک از حوزه توحید، هر قلب سلیمی را متوحش می سازد!
خدایا؛ در این آخرین نفس های اعتقادی و اعتباری، به داد محمد ابن عبد الله برس و جد ما را از شر روحانیون درباری نجات بده.
سید حسین کاظمینی بروجردی


فریاد آیت الله بروجردی در اعتراض به اجرای احکام اعدام، سنگسار، قطع اعضاء، شلاق و زندان

بیش از 30 سال است که بانیان نظام دیکتاتوری ولایت فقیه به بهانه اجرای احکام شرعی و حدود الهی! سایه شوم و ننگین اعدامها را بر سر این مرز و بوم برافراشته و به قلع و قمع جوانان وطن می پردازند. در مبارزه با استبداد دینی بر حسب کلام معروف " الماس را با الماس باید بُرید "، لزوم بهره گیری از توان بالقوه روشنفکران دینی و روحانیون آزاده و دگراندیش هویدا می گردد تا به روشنگری جامعه گام بردارند و با ارائه اصول و مبانی صحیح فقهی و اعتقادی، مدعیان دیانت را خلع سلاح نموده و زمینه را برای سرنگونی یک نظام ستمدینی فراهم آورند. آیت الله بروجردی در سال 84، یکسال قبل از بازداشت در پاسخ کوتاه به سوالی در زمینه اجرای احکامی همچون اعدام، سنگسار، قطع عضو و ‌شلاق مستنداتی ارائه نمودند و به نفی کلی موارد مذکور پرداختند.


چهره دروغین حکام دینی و فقهای حکومتی به روایت مذهب

این مجموعه گلچینی است از روایاتی که آیت الله بروجردی طی سالهای قبل از بازداشت در باب افشاگری علیه روحانیون دنیاطلب، علمای دین فروش و فقهای حکومتی در جلسات سخنرانی های خود مطرح نموده است. يكي از اتهامات وارده از طرف دادستاني وي‍‍ژه روحانيت به ايشان، مربوط به تبلیغ و بیان چنين اسناد روائي مي باشد.
اين گنجينه همزمان با سفر مدعی دروغین ولایت و امامت، علی خامنه ای به شهر قم و دیدار با مراجع تقلید دولتی و پيروان آنها، منتشر گردیده است
.دانلود فایل
http://www.4shared.com/document/s1zNvfrp/Boroujerdi-Hokkam_Mazhabi.html

گزیده:

"امامت امت" یا "استکبار دینی" ؟
امام باقر در تفسیر آیه 60 سوره زمر ( در قیامت خواهید دید کسانی که به خدا دروغ بستند چهره هایشان سیاه گردیده، و البته که جهنم جایگاه متکبران است ) فرمود: منظور کسانی می باشند که به دروغ ادعا کنند "امام" هستند. سئوال شد حتی اگر از شیعیان باشند؟ فرمود: بلی. سئوال شد حتی اگر از سادات باشند؟ فرمود: آری، حتی اگر از نسل علی بن ابیطالب باشند.


متن کامل:
*

فهرست مطالب:
بخش اول: آخر الزمان را بهتر بشناسیم
بی اعتباری قرآن و فروپاشی اسلام در حکومت علمای شرور و فتنه گر
سوء استفاده از دین برای توجیه ستمكاری و بیدادگری
مساجد، محل تاسیس پایگاه های حكومتی و پاتوق گروه های آزار و فشار
بهره برداری سیاسی و حكومتی از اماكن عبادی و مقدس
تخریب مساجد سیاسی، به دستور امام زمان
مخالفین و معترضین به حكام دینی، قدر خود را بدانند
ثروتها و درآمدهای ملی به كجا می رود؟
تحریف واژه "شهادت"
شكنجه آزاد اندیشان و دوری از گفتمان سازنده
ماهيت قاریان قرآن، منتخبین و امانتداران مردم
چهره واقعی حکام دینی، وزرا و قضات منصوب
احوال مدعيان ديانت
هوس رانی فقها و بي عدالتي قضات
دستگاه قضائی بیگانه با دین
خیانت فقها و تئوریسین های مذهبی
علمای قدرت طلب، تبهكارترین خلق روی زمین
جنگ قدرت در بین غاصبین ولایت
وضعیت ایمان مردم
روحانیون دنیاطلب
ریاكاری در عبادت
زمام امور مسلمین در دست اشرار
شبهه افكنی علما و فقها در دین
وعاظ دروغگو
منابر رسول الله در اشغال ریاكاران
جمع اشرار
نجات يافتگان در شرالازمنه
فرجام ذوب شدگان ولایت فقیه
پیروی از دجال
سرکوب علمای اصیل و زمامداری امامان دروغین و گمراه
ترویج بدعتها، تحت عنوان سنت ها

بخش دوم: خطرناك ترین دشمنان مردم، مدعیان "امامت" و "ولایت"
امامان مستبد و آدم کش
باطن مدعیان "ولایت" و "امامت"
مراجع تقلید حکومتی
"امامت امت" یا "استکبار دینی" ؟
عصمت سازی و امام تراشی
از ماست كه بر ماست
امامانی که مردم را به سوی جهنم سوق می دهند

بخش سوم: آگاهی بیشتر، دستورالعمل ها و توصیه ها
توصیه ای مهم از حضرت عیسی
شناسائی راهزنان پنهان
روحانیون دین فروش و بدعتگذار
خطرناك ترین مخلوقات
لعنت بر روحانیون قدرت طلب
سرنوشت علمای حكومت طلب
دوزخ، جایگاه فقهای مال دوست و جاه طلب
چرا آمار جرم و جنایت، سرسام آور شده است؟
فساد روحانیون، فاجعه ای جهان شمول
تاثیر و نتیجه فساد روحانیت بر كل جامعه
جنایات نامحسوس
نشانه های اضمحلال امت
بازتاب خطاكاری رهبریت جامعه
فتنه گران را بشناسیم
تیره ترین شكل انحراف
نسخه های مهم را فراموش نکنید
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد، گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
اگر پیروی علما از حکام چنین باشد، وای به روزی که خودشان حاکم شوند
مثلث تخریب اسلام
عوامل بی اعتباری دین
روحانیون درباری
دین، جان، مال و ناموس خود را از روحانیون حکومتی دور نگه دارید
هرگز فقهای دنیاطلب را مورد احترام قرار ندهید
فقهای حكومتی، بدتر از یزیدیان
نفرین بر علمائی که عناوینی چون"امام" و "ولی امر مسلمین" را جعل می کنند
جایگاه چه کسانی از ولی امر خودخوانده مسلمين پست تر است؟
حكومت دینی، حكومت ابلهان
مذمت پیروی از فقهای حكومتی

بخش چهارم: تکلیف قیام های قبل از ظهور برای برپائی حکومت های دینی
ماهیت قیام های دینی قبل از ظهور
عزت و اقتدار اسلامی، با قیام و انقلاب دینی به دست نخواهد آمد
وعده های رهبران دینی برای بهتر کردن زندگی دنیائی را باور نکنید
بیعت در دوران غیبت
خلق را تقلیدشان بر باد داد ، اى دو صد لعنت برین تقلید باد

كلام آخر: نتیجه منحصر به فرد حكومت فقها
***

بخش اول، آخر الزمان را بهتر بشناسیم :

بی اعتباری قرآن و فروپاشی اسلام در حکومت علمای شرور و فتنه گر
زمانی فرا رسد كه قرآن بی اعتبار شود و از اسلام جز نامی باقی نماند فقها و علمای این دوران شرورترین فقها و علما در طول تاریخ هستند و با زعامت آنها فتنه بزرگ شكل می گیرد ( در اصل توحید، شک و شبهه ایجاد می گردد، جامعه به این سو و آنسو کشیده می شود، اختلافات ویرانگر و آشوبهای خانمان سوز شکل می گیرد ) كه نهایتا منجر به نابودی خودشان نیز خواهد شد.
سیأتی على الناس زمان لا یبقى من القرآن إلا رسمه و من الاسلام إلا اسمه، فقهاء ذلك الزمان شر فقهاء تحت ظل السماء (علماؤهم شر من تحت أدیم السماء) منهم خرجت الفتنة و إلیهم تعود.
- اصول کافی، جلد 8، حدیث 479؛ البحار، ج 52، صفحه 190؛ ثواب الأعمال شیخ صدوق، ص 253؛ كنز العمال، ج 11 ، ص 181؛ از امیرالمومنین.

سوء استفاده از دین برای توجیه ستمكاری و بیدادگری
دین را ابزار استبداد و ستمکاری خود قرار می دهند در حالی كه در هیچ جای قرآن توجیهی برای اعمالشان پیدا نمی شود و شیوه عملكرد آنها بر خلاف دستورات دین است و دیگران را نیز به غیر خدا می خوانند. گمراهی از ایشان سرچشمه می گیرد ( دین را از مسیر خود منحرف می كنند ) که نهایتا باعث نابودی خودشان نیز می گردد.
دانوا بالجور و الكتاب لم یضرب عن شئ منه صفحا ضلالا تائهین، قد دانوا بغیر دین الله عز و جل و ادانوا لغیر الله، من عندهم جرت الضلالة و إلیهم تعود.
- اصول کافی، ج 8؛‌ از امیر المومنین؛ خطبه ذی قار.

مساجد، محل تاسیس پایگاه های حكومتی و پاتوق گروه های آزار و فشار
مساجدشان از نظر ظاهری آباد و مجلل اما خالی از اثرات هدایتی و معنوی می باشد. سازندگان و رونق دهندگان آنها در زمره بدترین مردم هستند، زیرا آن اماكن مقدس را مرکز فتنه انگیزی ها قرار داده و انحرفات و خطاکاریهای خود را در آنجا پوشش می دهند ( از موقعیت مساجد به عنوان پایگاه هائی جهت بهره برداری های سیاسی و حكومتی و بسیج کردن نیروهای خود سوء استفاده می کنند ) و مردمی كه با ایشان همراه نباشند را تحت فشار قرار می دهند و با زور و ارعاب یا تشویق به سمت فتنه و آشوب سوق می دهند.
مساجدهم‌ یومئذ عامره‌ من‌ البناء، خراب‌ من‌ الهدى، سكانها و عمارها شر اهل‌ الارض‌، منهم‌ تخرج‌ الفتنه و الیهم‌ تاوى‌ الخطیئه‌، یردون‌ من‌ شذ عنها فیها و یسوقون‌ من‌ تاخر عنها الیها.

- نهج البلاغه فیض الاسلام، حكمت 361؛ از امیرالمومنین.
*
بهره برداری سیاسی و حكومتی از اماكن عبادی و مقدس
حضور در مساجد تحت تولیت ایشان و پیروی از مشی آنها، به منزله كفر به خداوند بزرگ است. در نتیجه عملكرد آنها، مساجدشان تهی از هدایت و سرشار از گمراهی می شود؛ زیرا سنتهای الهی را جابجا کرده و حدود خدا را زیر پا گذاشته و مانع هدایت مردم می شوند ( حرمت مساجد را شکسته و آن امکان مقدس را تبدیل به پایگاه های شخصی و حكومتی نموده و به جای تبلیغ برای خدا، از این و آن دم می زنند و به نفعشان شعار می دهند و دعا می كنند ).
فحضور مساجدهم و المشی إلیها كفر بالله العظیم، فصارت مساجدهم من فعالهم على ذلك النحو خربة من الهدى عامرة من الضلالة قد بدلت سنة الله و تعدیت حدوده و لا یدعون إلى الهدى.
- اصول کافی، ج 8‌؛ از امیر المومنین؛ خطبه ذی قار.

تخریب مساجد سیاسی، به دستور امام زمان
یكی از اقدامات عدالت گستر آسمانی، تخریب مساجدی است كه تحت تولیت روحانیون حكومتی و دنیاطلب می باشد.
اذا قام القائم لم یبق مسجِد على وجه الارض له شرف الا هدمها و جعلها جماء.
- بشارة الاسلام، ص 235؛ الزام‏النّاصب، ص 223؛ بحارالانوار، ج 52، ص 351؛ كشف‏الغمّه، ج 3، ص 208؛ اعلام ‏الورى، ص 432؛ از امام باقر.

مخالفین و معترضین به حكام دینی، قدر خود را بدانند
پیامبر فرمود: در امت من حاكمانی خواهند آمد كه دین را تحریف كرده، به مردم ظلم می كنند، حقوقشان را پایمال می نمایند و دروغ می گویند. هركس ایشان را با گفتار و رفتار خود همراهی كند، از راه من جداست و من نیز از او جدا هستم؛ ولی هر كس كه آنها را تصدیق نكند و یاری نرساند، مورد تایید و شفاعت من است.
تكون أمراء تغشاهم غواش (أو حواش) من الناس، یظلمون و یكذبون فمن دخل علیهم فصدقهم بكذبهم و أعانهم على ظلمهم فلیس منى و لست منه و من لم یدخل علیهم و یصدقهم بكذبهم و یعنهم على ظلمهم فهو منى.
- مسند احمد ج 3، ص24؛ از پیامبر.

ثروتها و درآمدهای ملی به كجا می رود؟
ثروتها و درآمدهای عمومی را از روی عدالت تقسیم نمی کنند و به صاحبان واقعی آن نمی دهند.
و لا یقسمون الفئ ولا یوفون بذمة.
- اصول کافی، ج 8؛‌ از امیر المومنین؛ خطبه ذی قار.

تحریف واژه "شهادت"
کشته های خود ( کسانی که در راه دفاع از حکومت آنها کشته می شوند ) را شهید در راه خدا می نامند.
یدعون القتیل منهم على ذلك شهیدا.
- اصول کافی، ج 8؛‌ از امیرالمومنین؛ خطبه ذی قار.

شكنجه آزاد اندیشان و دوری از گفتمان سازنده
به خداوند افترا می بندند ( نظرات شخصی خود را به خدا نسبت می دهند ). با وجود جهلی که دارند خود را در تمامی زمینه ها متخصص و بی نیاز می دانند. اصلاحگران و دلسوزان جامعه را به انواع شكنجه ها عذاب می دهند و مثله می كنند. سخن حق آن خیرخواهان و مصلحان را افترا بر خدا و اهانت به مقدسات قلمداد می كنند ( محاربه می نامند ) و در ازاء خدمات نیک آنها مجازاتهای سنگینی اعمال می کنند.
قد أتوا الله بالافتراء و الجحود و استغنوا بالجهل عن العلم و من قبل ما مثلوا بالصالحین كل مثلة و سموا صدقهم على الله فریة و جعلوا فی الحسنة العقوبة السیئة.
- اصول کافی، ج 8؛‌ از امیر المومنین؛ خطبه ذی قار.

ماهيت قاریان قرآن، منتخبین و امانتداران مردم
قاریان قرآن: فاسق و فاجرند ؛ امانتدارها و معتمدین منتخب مردم: خائن به اموال و نوامیس می باشند ؛ عرفا: ظالم و مستبدند ؛ حكام دینی: دروغگو و كلاهبردارند.
قراء فسقة، و أمناء خونة، وعرفاء ظلمة، و أمراء كذبة.
- کنزالعمال، ج 14، ص 563 ،ح 39603؛ از پیامبر.

چهره واقعی حکام دینی، وزرا و قضات منصوب
رهبران و فرمانروایان دینی زورگو و ظالم، حاكم می شوند. وزرا و منصوبین ایشان فاسق و عیاشند؛ قضاتشان خیانتكار و فقهایشان دروغگو هستند چنانكه كلام خود را به خدا نسبت می دهند. هر کس معاصر چنین زمانی شد از معاشرت، همراهی و نگهبانی آنها بپرهیزد ( سیاهی لشگر ایشان نشود و از دستاوردها و منافع آنها حفاظت نکند چرا که اهالی این زمان دسترسی به رهبری آگاه و امین پیدا نمی كنند ).
أمراء ظلمة و وزراء فسقة و قضاة خونة و فقهاء كذبة فمن أدركهم فلا یكونن لهم عریفا ولا جابیا ولا خازنا ولا شرطیا.
- کنز العمال، ج 6، ص 77، ح 14909؛ المعجم الصغیر طبرانی، ج 1، ص 204؛ از پیامبر.

احوال مدعيان ديانت
قبل از ظهور منجی، حكام دینی فاسق و فاجر، بر مردم مسلط می شوند. در آن دوران وزرا و دستیارانشان خیانتكار؛ عرفا ظالم؛ قاریان فاسق و عابدان، جاهل و بازیچه خواهند بود.
لا تقوم السّاعة حتى یكون علیكم امراء فجرة، وزراء خونة و عبّاد جهّال.
- ارشاد القلوب؛ از پیامبر

هوس رانی فقها و بي عدالتي قضات
فقهایشان از روی هوی و هوس فتوی می دهند؛ قضاتشان بدون داشتن علم، حكم صادر می كنند ( مامور و عامل دست هستند در حالی که قاضی باید عالمانه و بطور مستقل قضاوت کند ).
فقهائهم یفتون بما یشتهون، قضاتهم یقولون ما لا یعلمون.
- بشاره الاسلام، ص 77؛ الزام الناصب، ص 195؛ یوم الخلاص، ص 404؛ از امیرالمومنین.

دستگاه قضائی بیگانه با دین
در حكومت های مدعی دیانت، قضات بر خلاف اوامر الهی حكم صادر می كنند ( بر اساس منافع سیاسی، حكومتی، حزبی و شخصی، حكم صادر می کنند ).
و القضاه یقضون بخلاف ما امر الله.
- الزام الناصب، ص 184؛ یوم الخلاص ص 406؛ از امام صادق.

خیانت فقها و تئوریسین های مذهبی
تعداد فقهائی که مردم را به حقیقت كلام وحی آگاه كنند كم می شود و درعوض، فقهای خیانتكاری که جامعه را گمراه و سرگردان کنند بسیار خواهد بود. زمامداران دینی و رؤسای حاكم، عملا به اسلام كافر هستند؛ همراهان و دوستداران ایشان فاجرند و گماشته هایشان در مناصب اجرائی و حكومتی، ظالم بوده و حقوق رعیت را پایمال می كنند و تئوریسین ها و صاحب نظران آنها فاسقند .
قل الفقهاء الهادون و كثر فقهاء الضلالة و الخونة و صار الامراء كفرة و أولیائهم فجرة و أعوانهم ظلمة و ذوو الرأی منهم فسقة.
- كمال الدین و تمام النعمة ج 1، ص 251؛ اثباة الهداه، ج 7، ص 390 و 391؛ وحی خداوند در شب معراج پیامبر.

علمای قدرت طلب، تبهكارترین خلق روی زمین
گمراهان، چهره هایی شاد و خندان ولی دل هایی تیره و تار دارند. سنت پیامبر میان آنها بدعت تلقی می شود ولی بدعت، از دید گاه آنان سنت به شمار می آید. مومنین واقعی، تحقیر می شوند ولی فاسقان معتبر و محترمند. در این زمان، رهبران دینی حاكم، نابخرد و ستم پیشه اند. روحانیون، به بیوت حكام و مراكز وابسته قدرت در رفت و آمد خواهند بود . این دسته از علما، تبهكارترین مخلوقات خدا در زمین هستند.
وجوههم ضاحكة مستبشرة و قلوبهم مظلمة متكدرة، السنة فیهم بدعة، و البدعة فیهم سنة، المؤمن بینهم محقر و الفاسق بینهم موقر، امراؤهم جاهلون جائرون و علماؤهم فی ابواب الظلمة و شرار خلق الله علی وجه الارض.
- الحیاة ؛ مستدرك ج 2 ؛ از امام حسن عسکری.

جنگ قدرت در بین غاصبین ولایت
مدعیان دروغین ولایت و امامت، برای رسیدن به قدرت با یكدیگر به جنگ و ستیز برمی خیزند تا جائی که به دست همدیگر نابود می شوند.
سیكون أمراء یقتتلون على الملك، یقتل بعضهم بعضا.
- جامع الصغیر جلال الدین سیوطی ج 2؛ مسند ابو یعلی، ج 3؛ از پیامبر.

وضعیت ایمان مردم
در دورانی كه حفظ ایمان مانند نگه داشتن آتش در كف دست است، زمامداران دینی ستمكار، در رأس حكومت خواهند بود.
الصابر منهم على دینه كالقابض على الجمرة، أمراؤهم یكونون على الجور.
- ‏بحار الانوار، ج 22؛ الأخبار، ص 130؛ از پیامبر.

روحانیون دنیاطلب
علما و روحانیون، اسیر دنیاطلبی و شهوات خویش اند.
و علماؤهم على الطمع.
- بحار الانوار، ج 22؛ الأخبار، ص 130؛ از پیامبر.

ریاكاری در عبادت
كلاهبرداران برای جلب اعتماد مردم، ریاكارانه به عبادات ظاهری روی می آورند.
و عبّادهم على الریاء.
- بحار الانوار، ج 22؛ الأخبار، ص 130؛ از پیامبر.

زمام امور مسلمین در دست اشرار
شرورترین و تبهكارترین افراد، بر جامعه مسلط می شوند و مردم را شكنجه می دهند و خون جوانان را می ریزند و به زنان تجاوز می كنند.
یسلط علیهم شرارهم، فیسومونهم سوء العذاب یذبحون أبناءهم و یستحیون نساءهم.
- جامع‏الأخبار؛ نوائب الدهور، ج 1؛ از رسول الله.

شبهه افكنی علما و فقها در دین
فقها به دروغگوئی تمایل پیدا كرده و علما و روحانیون در دین شبهه افكنی می كنند.
تمیل الفقهاء الی الکذب و تمیل العلماء الی الریب.
- الزام الناصب، ص 207؛ یوم الخلاص، ص 404؛ از امیرالمومنین.

وعاظ دروغگو
تعداد كسانی كه به نام دین، فرمان دهند زیاد شود، فقهای صاحب درك و معرفت كم باشند. خطبا و سخنرانان مذهبی دروغگو هستند ( خواسته های نفسانی خود و حكام را به عنوان تعالیم و فرامین دینی به خورد باورمندان می دهند ). قاریان قرآن، ریاكار بوده و بطور سطحی و بدون توجه به مفاهیم، آنرا تلاوت می كنند.
لیأتین على الناس زمان كثیر أمراؤه قلیل فقهاؤه كذاب خطباؤه مراؤون قراؤه.
- کنز العمال، ج 10، ص 206، ح29092؛ از پیامبر.

منابر رسول الله در اشغال ریاكاران
پیامبر فرمود: بر بالای منابر، به حكمت موعظه می كنند، اما وقتی پائین می آیند از آن مواعظ جدا شده و به گفته های خود عمل نمی كنند. قلوب آنها گندیده تر از مردار است. كسی كه ایشان را تصدیق كند و یاری رساند راهش از من جداست و از شفاعتم بی بهره می ماند و هر كس كه آن ظالمین را تایید نكند و یاری نرساند مورد تایید و شفاعت من قرار می گیرد و بر حوض كوثر وارد می شود.
یعظون بالحكمة على منابر فإذا نزلوا اختلست منهم، قلوبهم أنتن من الجیف، فمن صدقهم بكذبهم وأعانهم على ظلمهم فلیس منی و لست منه و لا یرد على الحوض و من لم یصدقهم بكذبهم و لم یعنهم على ظلمهم فهو منی و أنا منه و سیرد على الحوض.
- کنز العمال، ج 6، ص 74، ح 14898؛ مجمع الزوائد، ج 2.

جمع اشرار
علما و فقهای آخرالزمان، نه تنها خائن و فاجرند بلكه شرورترین مخلوقات خدا هستند. همچنین ، تمامی پیروانشان، كسانی كه از آنها مشاوره و راهنمائی می گیرند، مجالست می نمایند و آنها را دوست می دارند، همگی در زمره اشرارند.
علمائهم و فقهائهم خونة فجرة ألا إنهم أشرار خلق الله و كذلك أتباعهم و من یأتیهم و یأخذ منهم و یحبهم و یجالسهم و یشاورهم أشرار خلق الله.
- یوم الخلاص، ص 400؛ الزام الناصب، ص 185؛ از پیامبر.

نجات يافتگان در شرالازمنه
فرمانروایان دینی، برخلاف دستورات آسمانی عمل می كنند ( بر اساس مصلحت نظام خود اقدام می كنند )؛ هر كس از آنها رویگردان شد، نجات می یابد. هركس كه از روی اكراه و به ناچار آنها را بپذیرد، امید می رود نجات یابد، هرچند كه تضمینی بر آن نیست و هر كس با آنها اختلاط كند هلاك می گردد ( مورد سوء استفاده آنها قرار می گیرد و در نهایت نابود می شود ).
ستكون علیكم أمراء یتركون بعض ما أمروا به، فمن ناواهم نجا، و من كره سلم أو كاد یسلم، و من خالطهم فی ذلك هلك أو كاد یهلك.
- مصنف عبد الرزاق صنعانی، ج 11؛ از پیامبر.

فرجام ذوب شدگان ولایت فقیه
حاکمانی به نام دین حكومت می كنند؛ گرچه بعضی از اعمال آنها به ظاهر موجه است لیكن رفتار آنها قبیح و نادرست است. هركس كه آنها را متابعت نكند نجات می یابد ( بازیچه آنها نمی شود و عاقبت به خیر می گردد ) و هركه از آنها فاصله بگیرد سالم می ماند و هر كس كه با ایشان همراهی و اختلاط كند، هلاك می گردد ( قربانی نقشه ها و سیاستهای آنها می شود ).
سیكون أمراء تعرفون و تنكرون ، فمن نابذهم نجا ، و من اعتزلهم سلم، و من خالطهم هلك.
- كنزالعمال، ج 6؛ صحیح الجامع، ص 3661؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر؛ المناوی ج 4، ص 174؛ از پیامبر.

پیروی از دجال
به ظواهر عبادت اهمیت زیادی داده می شود در حالیکه از اصحاب بدعت و انحراف پیروی می گردد. اینان ناخواسته شرک می ورزند در حالی که از آن بی خبرند و از تلاوت قرآن و تعلیم علوم دینی كسب درآمد و شهرت می كنند و دین را وسیله دنیاطلبی قرار می دهند. همانا ایشان پیروان دجال افلیج می باشند ( پیروان كسی هستند كه در لباس دین حكومت می كند و فقط یك چیز برایش ملاك است و آن، حفظ حكومت خویش است ).
یأتی على الناس زمان یجتهدون فی العبادة و یشتغلون بأهل البدع ، یشركون من حیث لا یعلمون، یأخذون على قراءتهم وعلمهم الرزق، یأكلون الدنیا بالدین، و هم أتباع الدجال الاعور.
- کنز العمال، ج 10، ص 206، ح29093؛ از پیامبر.

سرکوب علمای اصیل و زمامداری امامان دروغین و گمراه
روحانیت واقعی ( به علت سركوب و محدود شدن علمای اصیل غیر حكومتی ) از بین میرود ( اسلام از جاذبه ها و زیبائی های اصیل آن خارج می شود ) و امامان دروغین و گمراه زمام امور مادی و دینی مردم را به دست می گیرند.
لتنتقضن عرى الاسلام عروة عروة، و لیكونن أئمة مضلون.

- سبل الهدی و الرشاد، ج 10؛ از پیامبر.
*
ترویج بدعتها، تحت عنوان سنت ها
ریسمانها و تكیه گاه های حقیقی اسلام ( روحانیت اصیل و غیر حکومتی ) یكی پس از دیگری از بین می روند و مردم به تبعیت از روحانیون فاسد، به سنتهائی رجوع می كنند كه در اسلام نبوده است.
قول النبی صلى الله علیه وسلم وهو یحكی لنا عن آخر الزمان: عن أبی امامة الباهلی عن رسول الله صلى الله علیه و سلم، قال: لینقضن عرا الاسلام عروة عروة فكلما انتقضت عروة تشبث الناس بالتی تلیها.
- امالی شیخ طوسی؛ مسند احمد، ج 5، ص 251؛ از پیامبر.

بخش دوم، خطرناك ترین دشمنان مردم، مدعیان "امامت" و "ولایت" :

امامان مستبد و آدم کش
پیامبر فرمود: من بر امتم نه از آشوبهای داخلی هراسی دارم و نه از دشمنان خارجی، بلكه ترسم از امامانی است كه در امت من پیدا می شوند و بر اساس قدرت، زمامداری می كنند؛ اگر مردم به سمت آنها بروند دین و ایمانشان به بازی گرفته شود و اگر با آنها مخالفت كنند كشته خواهند شد.
لست اخاف علی امتی غوغاء تقتلهم و لا عدوا یجتاحهم و لكنی اخاف علی امتی ائمة مضلین إن اطاعوهم فتنوهم و إن عصوهم قتلوهم.
- الزام الناصب، ص 183؛ منتخب الاثر، ص 428؛ فیض القدیر شرح جامع الصغیر، ج 5؛ از پیامبر.

باطن مدعیان "ولایت" و "امامت"
هر كس داعیه "امامت" یا "ولایت" كند كافر است.
من ادعى مقامنا - یعنی الامامة - فهو كافر، أو قال : مشرك.
- غیبت نعمانی، ص 162؛ از امام باقر.

مراجع تقلید حکومتی
من برای امتم نمی ترسم مگر از امامان گمراه ! ( مراجع تقلید و مدعیان دروغین )
انی لا أخاف على أمتی الا الائمة المضلین.
- سبل الهدی و الرشاد، ج 10؛ از پیامبر.

"امامت امت" یا "استکبار دینی" ؟
امام باقر در تفسیر آیه 60 سوره زمر ( در قیامت خواهید دید کسانی که به خدا دروغ بستند چهره هایشان سیاه گردیده، و البته که جهنم جایگاه متکبران است ) فرمود: منظور کسانی می باشند که به دروغ ادعا کنند "امام" هستند. سئوال شد حتی اگر از شیعیان باشند؟ فرمود: بلی. سئوال شد حتی اگر از سادات باشند؟ فرمود: آری، حتی اگر از نسل علی بن ابیطالب باشند.
عن سورة بن كلیب، عن أبی جعفر الباقر فی قوله "یوم القیامة ترى الذین كذبوا على الله وجوههم مسودة ألیس فی جهنم مثوى للمتكبرین" قال: من قال إنی إمام و لیس بإمام! قلت: و إن كان علویا فاطمیا؟ قال: و إن كان علویا فاطمیا. قلت: و إن كان من ولد على ابن أبى طالب؟ قال: و إن كان من ولد علی بن أبى طالب.
- غیبت نعمانی، ص 161.

عصمت سازی و امام تراشی
"امام" باید عصمت داشته باشد و گناه نكند؛ تشخیص این امر از طریق ظاهر افراد، ممكن نمی باشد؛ چرا كه امام معصوم، منصوص است ( از طرف خدا انتخاب می شود نه مردم ).
الإمام لا یكون إلا معصوماً و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها فلذلك لا یكون إلا منصوصاً.
- نهج البلاغه عبدو، ج 1، ص 36؛ روزگار رهائی، ج 1، ص 85؛ از امام سجاد.

از ماست كه بر ماست
امامانی بر شما حاكم می گردند ( مراجع تقلید و رهبران مدعی دیانت ) كه رزق شما را مالك می شوند ( ثروتهای طبیعی و ماحصل زحمات شما را در اختیار می گیرند ). ایشان احادیثی را به دروغ بیان می كنند و مرتكب سیئات می شوند ( گفتار دروغ و اعمال زشت خود را تحت نام دین توجیه می نمایند ). از شما راضی نمی شوند ( آزادتان نمی گذارند ) مگر اینكه بدعتهای ایشان را تصدیق نمائید ( حكومتشان را تایید كنید ). اگر مجبور شدید تا حد ممكن با آنها مدارا كنید ولی اگر به مال و جان و ناموس شما تجاوز كردند، در اینصورت كسانی كه به مقابله با آنها می پردازند و كشته می شوند، شهید محسوب می شوند.
سیكون علیكم أئمة یملكون أرزاقكم، یحدثوكم فیكذبونكم ، و یعملون فیسیئون العمل، لا یرضون منكم حتى تحسنوا قبیحهم و تصدقوا كذبهم، فأعطوهم الحق ما رضوا به، فإذا تجاوزوا، فمن قتل على ذلك فهو شهید.
- الفردوس، ج 2، ص 317؛ کنز العمال، ج 6، ص 67؛ از پیامبر.

امامانی که مردم را به سوی جهنم سوق می دهند
امام صادق در تفسیر آیه 41 سوره قصص فرمود: منظور از "امامانی که مردم را به جهنم می کشانند" مراجع تقلیدی هستند که برخلاف اوامر و احکام الهی امر می کنند و حکم می دهند و بر اساس هوای نفس عمل می كنند.
إن الائمة فی كتاب الله عزوجل إمامان. قال الله تبارك وتعالى" وجعلناهم أئمة یهدون بأمرنا" لا بأمر الناس یقدمون أمر الله قبل أمرهم، و حكم الله قبل حكمهم، قال: "وجعلناهم أئمة یدعون إلى النار" یقدمون أمرهم قبل أمر الله، و حكمهم قبل حكم الله، و یأخذون بأهوائهم خلاف ما فی كتاب الله عز وجل.
- اصول کافی، ج 8.

بخش سوم، آگاهی بیشتر، دستورالعمل ها و توصیه ها :

توصیه ای مهم از حضرت عیسی
عالم و روحانی طبیب دین است و مال پرستی بیماری دین. هرگاه ملاحظه نمودید كه طبیبی درد و مرض را به سوی خود می كشد ( عالمی كه مال اندوزی می كند ) به ایشان بدگمان شوید و بدانید كه او حق نصیحت كردن دیگران را ندارد.
الدینار داء الدین، و العالم طبیب الدین فإذا رأیتم الطبیب یجر الداء إلى نفسه فاتهموه، و اعلموا انه ناصح لغیره.
- خصال شیخ صدوق، ص 113، ح 91؛ بحار، ج 2، ص‏107؛ از حضرت عیسى.

شناسائی راهزنان پنهان
زمانی كه عالمی را دوستدار دنیا و مادیات یافتید او را در ادعای دینداریش متهم سازید؛ زیرا دوستدار هر چیزی آنرا حفاظت می كند. خداوند به حضرت داود وحى فرمود كه: میان مـن و خودت روحانیون دنیا طلب را واسطه قرار مده كه تو را از راه دوستی ام جدا می سازند، زیرا كه آنان، راهزنان بندگان جـویاى مـن هستند.
إذا رأیتم العالم محبا للدنیا فاتهموه على دینكم فإن كل محب یحوط ما أحب، و قال أوحى الله عز و جل إلى داود: لا تجعل بینی و بینك عالما مفتونا بالدنیا فیصدك عن طریق محبتی فإن أولئك قطاع طریق عبادی المریدین.
- اصول کافی، ج 1، ص 46، باب المستأكل بعلمه والمباهی به، ح 4؛ از امام صادق.

روحانیون دین فروش و بدعتگذار
پیامبر فرمود: وای بر امت من، از دست روحانیون فاسد و بدكار. ایشان از سخنرانی ها و تبلیغات مذهبی كسب درآمد می كنند و با تكیه بر شناختی كه از علوم دینی دارند بدعت ها و انحرافات حكام دینی را توجیه می كنند تا ثروتی به چنگ آورند.
ویل لامتی من علماء السوء یتخذون هذا العلم تجارة یبیعونها من امراء زمانهم ربحا لانفسهم.
- فیض القدیر، ج 6، ص 479؛ کنز العمال، ج 10، ص 205، ح 29084؛ از پیامبر.

خطرناك ترین مخلوقات
از رسول خدا سئوال شد که شرورترین خلق خدا چه کسانی هستند؟ فرمود: علما و روحانیونی كه از دین سوء استفاده می كنند ( دین را وسیله كسب درآمد، شهرت و قدرت قرار می دهند ).
سئل رسول الله صلى الله علیه و سلم من أشر الخلق ؟ فقال: هم علماء السوء.
- فیض القدیر، ج 1، 1/183.
لعنت بر روحانیون قدرت طلب
لعن و نفرین دنیوی و اخروی بر علما و روحانیونی كه وارد قدرت و سیاست شوند و جنایات حكام تبهكار را توجیه و از آنها پشتیبانی نمایند.
ملعون ملعون عالم یؤم سلطانا جائرا معینا له على جوره.
- بحار الانوار، ج 75، ص 381؛ از امام صادق.

سرنوشت علمای حكومت طلب
روحانیون و علمائی كه به حكام نزدیك شوند و از ایشان پیروی كنند ( وارد قدرت و حكومت شوند و حكام را تایید نمایند ) در تمامی جرائم آنها شریك بوده و به مجازات اخروی مبتلا خواهند شد.
ما من عالم اتى باب سلطان طوعا الا كان شریكه فی كل لون، یعذب فی نار جهنم.
- مستدرک الوسائل نوری، ج 3، ص127.

دوزخ، جایگاه فقهای مال دوست و جاه طلب
هرآنکس که قرآن را آموخت و به درجه فقاهت در دین رسید و سپس به طمع مال و مقام، تملق گوئی حکام را كند ( حكومت را تایید نماید و دعاگو و مبلغ آنها شود ) به میزان خطاکاریش در جهنم عذاب خواهد شد .
من تعلم القرآن ثم تفقه فی الدین ثم أتى صاحب سلطان تملقاً إلیه و طمعاً لما فی یدیه خاض بقدر خطاه فی نار جهنم.
- مستدرك الوسائل نوری، ج 13، ص127؛ از پیامبر.

چرا آمار جرم و جنایت، سرسام آور شده است؟
مردم در عملكردهای خویش به حكام شبیه ترند تا به پدران خود. ( آلودگی های نفسانی و اخلاقی حكام در روابط ظاهری جامعه نمود پیدا می كند ).
الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم.
- بحار الانوار، ج 75، ص 46؛ از امیرالمومنین.

فساد روحانیون، فاجعه ای جهان شمول
فساد و لغزش علما ( روحانیون و مبلغان ادیان ) باعث فساد و تباهی تمام جهان می شود.
زلة العالم تفسد العوالم.
- غررالحكم؛ از امیر المومنین.

تاثیر و نتیجه فساد روحانیت بر كل جامعه
لغزش و آلودگی روحانیون، مانند شكسته شدن كشتی است كه هم خود و هم سرنشینان را غرق می كند. ( كشتی دین را درهم می شكند و ایمان و وجدان جامعه را به كام نابودی می برد. )
زلة العالم كانكسار السفینة تغرق و تغرق معها غیرها.
- بحار الانوار، ج 2، ص 58؛ غررالحکم؛ از امیرالمومنین.

جنایات نامحسوس
لغزش علما و روحانیون، جنایاتی بزرگ در پی خواهد داشت .
ﺯﻟﺔ ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ ﻛﺒﻴﺮﺓ ﺍﻟﺠﻨﺎﻳﺔ.
- غرر الحكم؛ از امیرالمومنین.

نشانه های اضمحلال امت
پیامبر فرمود:‌ از ظهور سه چیز در امتم بسیار بیمناكم: انحراف در تفسیر و تأویل قرآن؛ پیروی و تقلید از فقهای منحرف و لغزشكار؛ طغیانگری در اثر ثروتمندی.
إن أشد ما أتخوف على أمتى من بعدى ثلاث خصال: أن تتاولوا القرآن غیر تأویله و تتبعوا زلة العالِم و أن یظهر فیهم المال فیطغوا.
- معدن الجواهر؛ از پیامبر.

بازتاب خطاكاری رهبریت جامعه
از نتایج گمراهی و اشتباهات رهبر جامعه، خسارت و هلاکت مملكت است .
ضلال الدلیل هلاك المستدل.
- غررالحکم؛ از امیرالمومنین.

فتنه گران را بشناسیم
از حضرت عیسی سئوال شد: بدترین فتنه ای که مردم دچار آن می شوند چیست ؟ فرمود: علما، آنگاه که بلغزند ( منافع دین و ملت را فدای هوی و هوس خود کنند )؛ زیرا لغزش و انحراف آنها تمام جهان را به انحراف خواهد کشاند.
قیل لعیسى بن مریم: یا روح الله و كلمته، من أشد الناس فتنة؟ قال: زلة عالم، إذا زل العالم زل بزلته عالم كثیر.

- الزهد، تالیف عبدالله ابن مبارک.
*
تیره ترین شكل انحراف
هیچ لغزشی بدتر از لغزش روحانیون نیست.
لا زلة اشد من زلة عالم.
- غررالحکم؛ از امیرالمومنین.

نسخه های مهم را فراموش نکنید
هرگاه مشاهده كردید روحانیون به دنیا تمایل پیدا كرده و بر آستان حكام حضوریافتند ( وارد بازیهای سیاسی و حكومتی شدند ( پس، از علم آنها بهره نگیرید ( از آنها راهنمائی نجوئید و تقیلد نكنید ) و پشت سر آنها نماز نخوانید و هنگامی كه بیمار شوند به عیادتشان نروید و جنازه هایشان را نیز تشیع ننمائید؛ چرا که آنها آفت دین بوده و عامل تباهی و بی اعتباری اسلام هستند، همانگونه که تیزی سرکه باعث فاسد شدن عسل می شود و آنرا بی مصرف می كند.
فإذا رأیتم ( العلماء ) مالوا الى الدنیا و اختلفوا ابواب السلاطین فلا تحملوا عنهم العلم، و لا تصلوا خلفهم، ولا تعودوا مرضاهم، و لا تشیعوا جنائزهم، فانهم آفة الدین، و فساد الإسلام، یفسدون الدین كما یفسد الخل العسل.
- المحجة البیضاء ج 1 ص 144؛ فقه الصادق سید محمد صادق الروحانی، ج 16، ص 177؛ از پیامبر.

پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد، گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
روحانیون تا وقتی كه وارد حكومت و سیاست نشوند امین و جانشین پیامبران هستند، در غیر اینصورت به پیامبران خیانت كرده اند؛ پس از چنین علمائی فاصله بگیرید ( تا جان، مال، ناموس و دینتان از تعرضشان در امان بماند ).
العلماء أمناء الرسل على عباد الله ما لم یخالطوا السلطان فإذا فعلوا ذلك فقد خانوا الرسول فاحذروهم.
- تذکره الموضوعات الفتنی، ص 24؛ کنز العمال، ص 183، ج 10، ح 28952؛ از پیامبر.

اگر پیروی علما از حکام چنین باشد، وای به روزی که خودشان حاکم شوند
پیامبر فرمود: فقها، امین پیامبران هستند تا زمانی که اسیر تجملات دنیوی نشوند.
از ایشان سئوال شد كه دنیاطلبی فقها به چه معناست؟ فرمود: پیروی آنها از حاكم. پس در اینصورت، از آنها برحذر باشید تا دینتان حفظ شود.
قال رسول الله صلى الله علیه وآله: الفقهاء امناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا، قیل: یا رسول الله و ما دخولهم فی الدنیا؟ قال صلى الله علیه وآله: اتباع السلطان، فإذا فعلوا ذلك فاحذروهم على دینكم.
- کنز العمال، ص 183، ج 10، ح 28953؛ أصول الكافی، ج1، ص46.

مثلث تخریب اسلام
آفت دین، سه چیز است: 1. فقهای تبهکار و فاسد 2. رهبر ستمکار و بی وجدان 3. مجتهد بی خرد.
آفة الدین ثلاثة: فقیه فاجر و إمام جائر و مجتهد جاهل.
- کنز العمال، ص 183، ج 10، ح 28954؛ فی الفیض القدیر، ج1، ص52؛ نهج الفصاحه؛ از پیامبر.

عوامل بی اعتباری دین
دو طایفه باعث هلاكت امت هستند: الف- علما و روحانیون فاجر ( تبهكار و دروغگو ). ب- عابدین جاهل و متعصب.
هلاك أمتی عالم فاجر وعابد جاهل.
- تذکره الموضوعات الفتنی؛ ص 24 از پیامبر.

روحانیون درباری
بدترین علما کسانی هستند که به دستگاه حكام وارد شوند.
شرار العلماء الذین یاتون الأمراء.
- یوم الخلاص؛ المحجة البیضاء، ج 2، ص 393؛ از پیامبر.

دین، جان، مال و ناموس خود را از روحانیون حکومتی دور نگه دارید
هرگاه مشاهده نمودید که علما و روحانیون وارد قدرت و حکومت شدند، بدانید که آنها سارقند.
اذا رأیت العالم یخالط السلطان مخالطة كثیرة فاعلم انه لص.
- مسند فردوس؛ از پیامبر.

هرگز فقهای دنیاطلب را مورد احترام قرار ندهید
امام حسن عسكری در بحث تقلید عوام از فقها در زمان غیبت امام معصوم، از امام صادق نقل فرمود:
تنها تعدادی از فقها قابل اعتماد هستند و نه همه آنها. هرگز به فقهائی که مرتکب قبایح و فواحش می شوند ( فقهای دنیاطلب، شهوت طلب و حكمران ) رجوع نكنید و مطالب و كراماتی كه از ما می گویند را نپذیرید و آنها را مورد احترام قرار ندهید. آنها بسیاری از کلمات و تعالیم ما را با نظرات دیگران در هم می آمیزند و از روی تعصب و جهل تحریف می كنند و در نتیجه، کلمات ما بر خلاف معانی و اهداف اولیه ترویج داده می شود. آنان خواسته های نفسانی خود را به عنوان آموزه های ما مطرح می كنند و جمع دیگری از ایشان نیز بطور عمدی و آگاهانه بر ما دروغ می بندند تا بهره های بیشتری از دنیا ببرند.
ذلك لا یكون إلا بعض فقهاء الشیعة لا جمیعهم فإنه من ركب من القبائح و الفواحش مراكب فسقة العامة فلا تقبلوا منا عنه شیئا و لا كرامة و إنما كثر التخلیط فیما یحتمل عنا أهل البیت لذلك لأن الفسقة یتحملون عنا فیحرفونه بأسره بجهلهم و یضعون الأشیاء على غیر وجهها لقلة معرفتهم و آخرون یتعمدون الكذب علینا لیجروا من عرض الدنیا.
- احتجاج طبرسى، ج 2، 458؛ بحار الانوار، ج 2، ص 88.

فقهای حكومتی، بدتر از یزیدیان
امام صادق فرمود: عده ای از فقها كه نمی توانند آشكارا به ما اهانت و دشمنی کنند، معارف و تعالیم ما را نزد شیعیان مطرح نموده لیكن بعضی از مطالب را کم و زیاد کرده و تحریف می نمایند و كلمات دروغین را به ما نسبت می دهند که مبرای از آنها هستیم. متاسفانه شیعیان ما می پندارند که نظرات و گفته های آنها، آموزه های ما می باشد فلذا می پذیرند. آن فقها خود گمراه بوده و شیعیان ما را نیز گمراه و سرگردان می نمایند. زیان و ضرر چنین فقهائی بیشتر از قوم یزید است چرا که آنها جان و مال امام حسین و اصحابش را گرفتند، ولی آن علمای شرور و ریاکار، در دل شیعیان ما شک و شبهه می اندازند و آنان را از رسیدن به حقیقت باز می دارند.
و منهم قوم نصاب لا یقدرون على القدح فینا یتعلمون بعض علومنا الصحیحة فیتوجهون به عند شیعتنا و ینتقصون بنا عند نصابنا ثم یضیفون إلیه أضعافه و أضعاف أضعافه من الأكاذیب علینا التی نحن براء منها فیتقبله المستسلمون من شیعتنا على أنه من علومنا فضلوا و أضلوا و هم أضر على ضعفاء شیعتنا من جیش یزید على الحسین بن علی و أصحابه فإنهم یسلبونهم الأرواح و الأموال و هؤلاء علماء السوء الناصبون المتشبهون بأنهم لنا موالون و لأعدائنا معادون و یدخلون الشك و الشبهة على ضعفاء شیعتنا فیضلونهم و یمنعونهم عن قصد الحق المصیب.
احتجاج، ج 2، 458؛ بحار الانوار، ج 2، ص 88؛ از امام حسن عسکری به نقل از امام صادق.

نفرین بر علمائی که عناوینی چون"امام" و "ولی امر مسلمین" را جعل می کنند
بدترین علما و روحانیون امت من، گمراهانی هستند كه راه هدایت را می بندند، مردم را از سنت ما منحرف می كنند، نامها و القاب ما را به دشمنانمان نسبت می دهند و بر آنها درود مى فرستند ( هرگاه نام آن غاصبین مقامات ما برده می شود صلوات می فرستند ) در حالى كه ایشان به لعنت خدا سزاوارترند.
أشرار علماء أمتنا المضلون عنا القاطعون للطرق إلینا، المسمون أضدادنا بأسمائنا، الملقبون أندادنا بألقابنا، یصلون علیهم و هم للعن مستحقون.
- احتجاج، ج 2، 458؛ بحار الانوار، ج 2، ص 88؛ از امام حسن عسکری به نقل از امام صادق به نقل از پیامبر.

جایگاه چه کسانی از ولی امر خودخوانده مسلمين پست تر است؟
از امیرالمومنین سئوال شد: بعد از شیطان، فرعون ، نمرود، آنهائی که خود را به القاب شما ملقب کرده، مقام ولایت شما را غصب نموده و بر بلاد شیعه نشین حكومت مى‏ کنند، بدترین خلق خدا چه کسانی هستند؟
فرمود: روحانیون فاسدی كه حقایق را كتمان كرده، ولایت باطل را به اسم ولایت ما براى مردم تبلیغ می کنند ( غصب عناوین "ولی امر" و "امام" را توجیه می کنند ). خداوند در قرآن فرموده است: "مورد لعنت خدا و تمامی لعنت كنندگان خواهند بود مگر كسانی كه توبه كرده و جبران نمایند".
قیل: و من شر خلق الله بعد إبلیس و فرعون و نمرود و بعد المتسمین بأسمائكم و بعد المتلقبین بألقابكم، و الآخذین لأمكنتكم، و المتأمرین فی ممالككم؟ قال: العلماء إذا فسدوا، هم المظهرون للأباطیل، الكاتمون للحقایق، و فیهم قال الله عزوجل: "اولئك یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون إلا الذین تابوا".
- احتجاج، ج 2، 458؛ بحار الانوار، ج 2، ص 88؛ از امام حسن عسکری به نقل از امام صادق.

حكومت دینی، حكومت ابلهان
حكومت های دینی كه مدعی جانشینی پیامبر هستند، حكومت ابلهان و بی خردان است. ایشان مردم را از هدایت الهی دور نموده و به سنت پیامبر عمل نمی كنند.
قال لكعب بن عجرة أعاذك الله من امارة السفهاء قال و ما امارة السفهاء قال أمراء یكونون بعدى لا یهدون بهدیى ولا یستنون بسنتى.
- مسند أحمد 3، ص 321؛ الغدیر ج 11، ص 57؛ مسند احمد، ج 3، ص 321؛ از پیامبر.

مذمت پیروی از فقهای حكومتی
خداوند در آیه 224 سوره شعرا می فرماید: "از شاعران، تنها مردم جاهل و گمراه پیروی می کنند". از امام باقر سئوال شد منظور از شاعران در این آیه، چه کسانی هستند؟ فرمود: آیا دیده اید که کسی از شاعری پیروی و تقلید کند؟! پس منظور خدا در این آیه، فقها و مراجع تقلیدی هستند که برخلاف موازین دینی فتوی می دهند ( بر اساس منافع شخصی، سیاسی و حکومتی فتوی می دهند )، این دسته از فقها، هم خود گمراهند و هم باعث گمراهی مردم می شوند.
و الشعراء یتبعهم الغاوون، قال: هل رأیت شاعرا یتبعه أحد؟! إنما هم قوم تفقهوا لغیر الدین، فضلوا و أضلوا.
- معانی الاخبار؛ تاویل الایات، ج 1؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4، در تفسر آیه مذکور.
همچنین امام صادق در تفسیر این آیه فرمود: منظور، فقهائی هستند که مردم را به راه باطل می کشانند ( از دین اصیل جدا می كنند ).
من رأیتم من الشعراء یتبع؟! إنما عنى هؤلاء الفقهاء الذین یشعرون قلوب الناس بالباطل، فهم الشعراء الذین یتبعون.
- تاویل الآیات، ج 1.

بخش چهارم، تکلیف قیام های قبل از ظهور برای برپائی حکومت های دینی :

ماهیت قیام های دینی قبل از ظهور
هر پرچمی كه قبل از قیام قائم برافراشته شود ( هر انقلاب و قیامی که با ادعای برقراری حكومت دینی شكل گیرد ) رهبرش طاغوت است که مردم را به پرستش غیر خدا می خواند.
کل رایه ترفع ( تخرج ) قبل قیام ( رایة ) القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله.
- وسائل الشیعه، ج 15، ص 52؛ اصول کافی، ج 8، ص 297؛ از امام صادق.

عزت و اقتدار اسلامی، با قیام و انقلاب دینی به دست نخواهد آمد
سوگند به خدا هیچ یک از ما قبل از خروج قائم قیام نکند مگر این که مثال اين امر، همچون جوجه ای است که قبل از استوار شدن و محکم گشتن پرهایش از لانه اش بیرون آید و پرواز کند! در آنصورت ملعبه دست كودكان می شود. ( هر نوع قیام دینی و تشكیل حكومت دینی در دوران غیبت، نارس و ناكارآمد بوده و باعث ملعبه شدن دین و مقدسات می گردد ).
والله لا یخرج واحد منا قبل خروج القائم إلا كان مثله مثل فرخ طار من وكره قبل أن یستوی جناحاه فأخذه الصبیان فعبثوا به.
اصول کافی، ج 8 ، ص 264؛ از امام سجاد.

وعده های رهبران دینی برای بهتر کردن زندگی دنیائی را باور نکنید
هیچ کس از طرف ما در زمان غیبت قائم، برای دفع ظلم و یا زنده کردن حق قیام نکرد، مگر این که مردم را به دردسر انداخت و بر عمق گرفتاری ما و شیعیانمان افزود.
ما خرج و ما یخرج منا اهل البیت الی قیام قائمنا أحد لیدفع ظلما او ینعش حقا الا اصطلمته البلیة و کان قیامه زیادة فی مکرومنا و شیعتنا.
- كتاب صحیفه سجادیه؛ از امام سجاد.

بیعت در دوران غیبت
هر بیعتی قبل از ظهور قائم ( پذیرفتن ولایت غیر معصوم ) کفر، نفاق و تزویر است.
کل بیعة قبل ظهور القائم فبیعته کفر و نفاق و خدیعة.
- بحار، ج 53، ص 8؛ از امام صادق به یکی از شاگردان معروفش به نام مفضل.

خلق را تقلیدشان بر باد داد ، اى دو صد لعنت برین تقلید باد
دشمنان مصلح موعود، پیروان فقها و مجتهدینی هستند كه راهشان از راه امام آسمانی جداست. علت دشمنی آن مقلدین، آن است كه فتاوای مراجعشان متضاد با نظر عدلگستر جهانی است و اگر در زمان ظهور، قدرت در اختیار قائم نباشد، هر آینه با فتوای فقهای قدرت طلب به قتل می رسد.
أعدائه مقلدة الفقهاء أهل الاجتهاد لما یرونه یحكم بخلاف ما ذهب إلیه أئمتهم و لولا أن السیف بیده لأفتى الفقهاء بقتله.
- ینابیع الموده، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب، ص 173 و 192؛ بشارة الاسلام، ص 297؛ از امام صادق .

كلام آخر، نتیجه منحصر به فرد حكومت فقها:
مردم دسته دسته از دين خارج شوند، همانطور كه در صدر اسلام گروه گروه وارد مي شدند.
یخرجون الناس من دین الله افواجا كما دخلو فیه افواجا.
- یوم الخلاص، الملاحم و الفتن ص 108 و ص 144؛ از امام صادق.

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

جناب آقای آیت اله بروجردی:بیوگرافی

آقای بروجردی در دهم مرداد ماه سال 1337شمسي ( اول اوت 1958 ميلادي ) در شهر بروجرد چشم به جهان گشود. دروس مقدماتي حوزوی را در همان شهر آموخت و مراحل تكميلي را در شهر قم زير نظر مرحوم آيت اللـه سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي ( از مراجع مطرح و مخالف دين سياسي ) فرا گرفت و تقريبا 30 سال قبل به دست ايشان به كسوت روحانيت درآمد. زنده یاد علامه مرعشي نجفي، در وصف ايشان چنين گفته‌اند: آقا سيد حسين، هوشي سرشار، ذهني نافذ، حافظه‌اي قوي و شخصيتي استثنائي دارد. نبوغ فكري و ايمان محكم و اخلاق خوش، او را سرآمد دیگران نموده است. لازم به ذکر است که چندی قبل آقای بروجردی طی یک فایل صوتی از درون زندان اعلام نمودند: "دیگر مایل نیستم این لباس را به تن کنم؛ زیرا این کسوت، دیگر نه در ایران و نه در جامعه جهانی، آبرو و اعتباری ندارد." و اینگونه به اختیار و در اعتراض به جنایات حکام ولایت فقیه، خود را خلع لباس نمود. ایشان از آغاز دهه هفتاد شمسی در پایتخت به دور از گرایشات سياسي و حكومتي به کارهای فرهنگی و تبلیغات مذهبی و دینی پرداخت؛ که سبب روشنگری و بیداری طیف عظیمی از جامعه گردید. استقبال عمومي از فعاليتهاي مستقل و اندیشه پویای خداجوئی منهای رگه های سیاسی وی، منجر به حسادت و اعتراض ملاهاي حكومتي گردید و بدینسان پرونده‌اي در دادگاه ويژه‌ي روحانيت بر عليه این دگر اندیش مذهبی گشوده شد! نهايتا اینکه در تيرماه 1374 ( ژوئيه 1995) با دخالت وزارت اطلاعات، ايشان در خيابان ربوده شد و حدود يک سال در زندان توحيد ( پشت اداره‌ ی پست مركزی تهران ) تحت بازداشت بود که در مدت بازداشت شكنجه‌هاي روحی و جسمی بسياري بر ايشان وارد شد. در آنجا بود وی به عوارض قلبي و كليوي مبتلا گردید که هنوز هم از آن بيماريها رنج مي‌برد. در سالهاي 1375 الي 1379 شمسی ( 1996-2001 میلادی ) مدتي بعد از آزادي و بهبود جسمي، مجددا فعاليتهاي خود را آغاز نمود و طي چند سال با گسترش فعالیتهایش، باز هم با پرونده سازيهاي نابحق و تكراري و شانتاژکاری وزارت اطلاعات مواجه گردید و بارها به دادسراي ويژه‌ روحانيت احضار شد تا اينكه در تاريخ 26/10/1379 ( 15 ژانويه 2001 ) دوباره بازداشت و به زندان اوين منتقل شد و در بندهاي مخوف 59 و 209 شكنجه‌هاي بسياري را متحمل گردید که بر اثر آن، اینبار دچار سكته‌ي قلبي شد و در تابستان سال 1380 ( 2001 ) ايشان در حالي به آغوش خانواده‌اش بازگشت که ماه‌ها قادر به انجام كارهاي شخصي خود نبوده و به انواع بيماریهاي جسمي و روحي مبتلا شده بود! او در سالهاي 1381 الي 1383 ( 2002 - 2004 ) چندين ماه بعد از آزادي، به علت روحیه استبداد ستیزی اش، بار دیگر فعاليتهاي خود را آغاز نمود و در این مدت باز گرایشات عمومی و توجهات مردمی رفته ‌رفته نسبت به اندیشه صلح طلبانه و تراوشات فکری آزادیخواهانه اش بیشتر گردید. این بار حکومت استبدادی ولایت فقیه، جهت کنترل و سرکوب این خیزش مردمی، چاره را در قتل پدرش، آیت الله العظمی سید محمد علی کاظمینی بروجردی دیدند. پدرش که از روحانیون بنام و از مراجع سرشناس نیم قرن گذشته بود، از بدو حرکت انقلاب 57 جزء مخالفین سرسخت حکومت دینی و اسلام سیاسی بشمار می آمد. بعد از قتل پدر، عرصه امنیتی و تنگناهای حکومتی بر آیت الله بروجردی تشدید گردید، بگونه ای که در تاريخ 26/05/1383 (16 اوت 2004) بار دیگر ايشان را به دادگاه احضار کرده و بعد از يك دوره بازداشت كوتاه مدت و أخذ تعهدات سنگین از جمله قطع ارتباط کامل با جامعه، آزاد گردید. ایشان تنها مجاز به ارتباط با خانواده و بستگان خود بود و هر بار كه حاکمیت شاهد کوچکترین پیوندی بین ایشان و جامعه مي‌گردید، بلافاصله وی را مورد بازخواست قرار میداد! سالهاي 1383 الي 1385 ( 2004 – 2006 ) اوج فشارهای وارده بر این روحانی آزادنگر بشمار می رود؛ بگونه ای كه تقریبا تا سال 1384 ( 2005 ) امكان ارتباط مردمی با ايشان مقدور نبود و شاهراه ارتباطات، تنها از طریق بعضی هوادارن وی به طور غیر مستقیم انجام می گرفت. در این مقطع زمانی، شدت جاذبه و روحیه استبداد ستیزی ایشان عاملی شد تا توده عظیمی از مخالفین حاکمیت دینی بار دیگر به گرد او جمع شوند و به رغم تنگناها و بایکوت شدید خبری در سال 1385 ( 2006 ) ايشان توانستند چندین تجمع بی نظیر از اجتماع معترضین و مخالفین دین حکومتی را تشکیل دهند که به باور بسیاری، خود به مثابه یک رفراندوم غیر رسمی در اعتراض به حکومت ملاها و حرکتی زیبا و مسالمت آمیز در مخالفت مدنی برعلیه دیکتاتوری ولایت فقیه تلقی می شد. با وجود اینکه نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي سعي می نمودند که مانع برپائي این اجتماعات شوند، ولي حضور گسترده‌ي مردم مانع از آن می شد. در تاريخ 8 تیرماه 1385 ( 29 ژوئن 2006 ) چند ماه قبل از دستگیری، اجتماع عظیمی از جمعيت خودجوش مردمی در بزرگترين استاديوم سرپوشيده‌ي كشور ( شهید کشوری ) منعقد گردید که به اعتراف دوست و دشمن،‌ بيش از یکصدهزار نفر، بدون هر گونه تبليغات رسانه‌اي و در خفقان شديد، در این اجتماع معنوی شركت كردند ( اسناد تصویری). شکوه و عظمت این اجتماع، رعشه بر اندام نظام انداخت و بلافاصله بعد از این گردهمائي بي‌نظير، ايشان به دادگاه ویژه روحانیت احضار شدند؛ ولي اين‌ بار وی از مراجعه به دادگاه ویژه روحانیت سرباز زدند چرا که به وضوح می دانست با توجه به تعهدات تحميلي که سابق بر این از وی گرفته شده بود، اين بار با پرونده سازی و اتهامات دروغ و اعترافات جعلي مواجه خواهد شد و زمینه حذف فیزیکی او را فراهم خواهند نمود؛ همانطور كه قبلا نيز بارها از جانب حکومت تهديد به مرگ شده بود. فلذا ايشان يك جواب مي‌داد: من به دادگاه نمي‌آيم، بيائيد مرا به قتل رسانيد! بعد از اینکه حکومت مطمئن شد که نمی تواند با تطمیع و تهدید، آقای بروجردی را از حرکت خود باز دارد، مصمم شد تا ايشان را قبل از برگزاري گردهمایی بعدی بازداشت كند. فلذا صبح روز 8 مردادماه 1385 ( 30 ژوئيه‌ي 2006 )، مامورين حكومتي به منزل ايشان حمله كرده و وقتي با مقاومت اين روحاني سازش‌ناپذير مواجه شدند با شكستن قفلها و دربها وارد منزل او شدند كه ابتدا همسايگان و سپس اهالي محل و در ادامه، حمایتهای مردمی گسترده مانع از بازداشت وی شد. در این حمله، مهاجمين متواري شده و توطئه‌ي مذكور خنثي شد. آقاي بروجردي نيز در پايان اين درگيري طي سخنراني كوتاهي گفت: « امروز صبح به منزل ما حمله شد، عجيب است كه عده‌اي امريكا و اسرائيل را متهم به تهاجم به شيعيان مي‌كنند ولي ما كه از مشهورترين تبار شيعه هستيم، در پايتخت تشیع مورد تهاجم قرار می گیریم! من بيمناكم که مبادا این رفتارها باعث خشم ملت شود و آشوب عمومی را به راه اندازد و ... » از اين روز به بعد بود که علاقمندان و هواداران آيت الـله بروجردي از خانه اين رهبر مذهبی، مراقبت شبانه‌روزي مي‌كردند و جمعيت زيادي نيز هر روز از تهران و نقاط مختلف ايران به ديدار ايشان مي‌شتافتند كه بصورت تصاعدي بر تعداد آنها افزوده مي‌شد. اين وضعیت 70 روز تمام به طول انجاميد. در عصر روز 14 شهریورماه 1385 ( 5 سپتامبر 2006 ) يك ملاي حكومتي به نام شيخ احمدي به عنوان نماينده‌ي رهبر حکومت یعنی آقای خامنه ای، با هماهنگي قبلي به منزل آقاي بروجردي آمد تا به اصطلاح بحرانهاي بوجود آمده را دوستانه خاتمه دهد. ابتدا سعي كرد با ترفندهائي آقاي بروجردي را متقاعد کند تا او را به دادسراي ويژه‌ي روحانيت بكشاند، ولي آقاي بروجردي گفت: من بارها به آنجا احضار شده‌ام، هر بار زنداني و شکنجه شدم تا تحت فشار و شكنجه مجبور به عقب‌نشيني از مواضع خود شوم! يقينا اين بار برخورد شریعتمداران زورگو خيلي سنگين‌تر خواهد بود؛ دلیلی ندارد به آنجا بيايم در حالي كه مي‌دانم با ده‌ها اتهام ساختگي مي‌خواهيد مرا محكوم و نابود كنيد. اگر راست مي‌گوئيد كه عادل هستيد، بين من و علماي معتقد به " ولايت فقيه " و دين سياسي، مناظره‌اي برپا كنيد تا حقيقت بر همگان روشن گردد. نماینده آقای خامنه ای که از اين استدلال آقاي بروجردي عصباني شده بود اعلام نمود: " حكومت با كمك بسيج و سپاه و اطلاعات و نيروهاي امنيتي و انتظامي و عوامل بيت رهبري ( گروه‌هاي فشار ) قادر است هر مقاومتي را سركوب كند! تسليم شو وگرنه بلائي كه بر سر شريعتمداري ( زنده یاد آيت الله العظمي آقا سيد كاظم شریعتمداری ) و مجاهدين خلق و ... آورديم، بر سر تو نیز خواهيم آورد! اگر هم لازم باشد اينجا را به خاك و خون مي‌كشيم." زورگوئي‌ها و برخورد مغرورانه‌ي شیخ احمدي نماینده ولی فقیه باعث خروش غيرت آقاي بروجردي شد بگونه ای که در ادامه‌ي اين مناظره‌ي يك‌ساعته، ايشان دلائل خود را براي ايستادگي در برابر زورگوئي‌ حاكمیت بيان نمودند. فايل صوتي اين مناظره در همان زمان به همت آقاي دكتر عليرضا نوري زاده انعكاس جهاني يافت. از فرداي آنروز رسما بازداشت نزديكان آقاي بروجردي در اطراف محل سكونت وي آغاز شد. نیروهای سرکوبگر حاکمیت، در ادامه اقدامات فرا قانونی خود، ‌نيمه‌هاي شب به منازل نزديكان ايشان حمله مي‌كردند و بدینسان عده کثیری را بازداشت و روانه زندان اوین نمودند. در صبح روز 15 مهرماه 1385 ( 7 اكتبر2006 ) ، نيروهاي انتظامي، يگان ويژه‌ي ضد شورش، نيروهاي امنيتي، بسيج، گروه‌هاي فشار و لباس‌شخصي‌ها، همانطور كه شيخ احمدي ( نماينده‌ي آقاي خامنه‌ای ) قبلا هشدار داده بود، منطقه را محاصره كردند و پيوسته با بلندگو هشدار مي‌دانند كه: " يا تسليم شويد و يا كشته خواهيد شد " آنها با تيراندازي هوائي و استفاده‌ي دائمي از انواع گازهاي مخرب و اشك‌آور و همچنين با نمايش انواع ماشين آلات و تجهيزات وحشت‌آفرين، سعي نمودند تا حاضرين را وادار به تسليم كنند ولی عملا چنين نشد. در نهايت در نيمه‌ي همان شب، دستور حمله‌ي نهائي صادر شد و تعداد کثیری از مردم و هواداران حاضر در اطراف منزل وی، همگي در اثر اين تهاجم وحشيانه و غیر انسانی، قلع و قمع شدند! صدها نفر در اين درگيري بازداشت شدند كه بيشترشان با اصابت تير و ضربات باتوم و ... زخمي و مجروح شده بودند. عده‌‌ي بسياری در آن شب با وضعيت وخيم و رقت باری راهي بيمارستان شدند. نکته مهم و قابل ذکر در اینجا این است که آیت الله بروجردي در طول اين مقاومت با اينكه راه گريز و خروج از کشور برايش فراهم بود ولی بقاء در وطن را بر خروج از کشور ترجیح داد. روز يك‌شنبه 20 خرداد ماه 1386 بعد از نه ماه بازداشت طاقت فرسا، اولين جلسه دادگاهی رسمي آقای بروجردي و بيش از 80 تن از يارانش در سه شعبه‌ از دادگاه ويژه‌ي روحانيت واقع در خيابان زعفرانيه‌ي تهران، بطورغيرعلني و بدون برخورداري از حق داشتن وكيل برگزار گرديد. در این جلسه که فاقد حداقل اصول دادرسی منصفانه بود، بعد از تفهيم اتهام، کیفرخواست اعدام ایشان و 17 نفر ديگر از متهمين پرونده، ابلاغ گرديد و ساير متهمين به مجازاتهاي سنگين و طولاني مدت محكوم گردیدند! بلافاصله با انتشار اين خبر، اعتراضات وسیعی در مجامع بین المللی و نهادهاي حقوق بشري صورت گرفت که در اثر آن در مدت زمان کوتاهی و در جلسه‌ي بعدي دادگاه، احكام اعدام به 7 نفر كاهش يافت. با ادامه فشارها از سوی مجامع مدافع حقوق بشر، احكام صادره بار دیگر نقض و در نهایت آقای بروجردی به یک سال زندان در تهران و 10 سال در تبعید محکوم گردید. بنابر گزارش نزديكان آقای بروجردي، اتهامات وي بيش از 30 فقره می باشد كه اهم آنها عبارتند از: 1- محاربه و اقدام عليه امنيت ملي 2- برگزاري سخنراني و تحريك افكار عمومي بر عليه نظام 3- نامشروع خواندن "ولايت فقيه" 4- نايب وزارت اطلاعات ناميدن فقها و مراجع تقليد 5- متهم كردن بنيانگزار و رهبر انقلاب به بدعت‌گذاري در دين و دروغگوئي 6- ارتباط با چهره‌هاي شاخص ضدانقلاب 7- متهم كردن مسئولين بلندپايه نظام در كوتاهي نمودن نسبت به حقوق و مطالبات مردم و استفاده از واژه‌ي "ديكتاتوري ديني" به جاي "جمهوري اسلامي" در مصاحبه با راديو و تلويزيونهاي خارجي 8- ساختن دين جديدي به نام "دين سنتي" 9- سوء استفاده از لباس روحانيت 10- استفاده از سلاح سرد در روياروئي با مامورين قضائي و نيروهاي انتظامي و ... ایشان بارها با ارسال نامه از درون زندان به شخصیت های مطرح دنیا، جهان را در جریان فجایع جاری در ایران امروز قرار داد. در نامه ای که به دبیر کل سازمان ملل جناب بان کی مون ارسال گردید، آقای بروجردی خواستار دخالت سازمان ملل جهت برگزاری رفراندومی آزاد در ایران برای تعیین سرنوشت مردم بدست خویش گردید که البته این بار نیز با واکنش خشن و سرسختانه حاکمیت مواجه گردید. ايشان در تاريخ 3 آذر 1387) 23 نوامبر 2008 ) از زندان اوين تهران به زندان مركزي يزد تبعيد گردید. وی طی نامه ای از درون زندان مواضعش را اینگونه بیان داشت: سلام بر صلح و عدالت و آزادی، درود بر مدافعین حقوق بشر، به نام آفریدگار مهربان و بنده نواز، با یاد میهن عزیز و ملت مظلوم ایران. قبل از آن که از زندان پایتخت به تبعید در زندان یزد بروم، بار دیگر مواضع فکری و عملی خود را برای ثبت در اوراق ماندگار تاریخ معاصر جهان اعلام می دارم تا جای هیچ گونه شائبه و شبهه ای برای ملتهای با وجدان جهان باقی نماند. اینجانب روحانی فراسونگر و جهانشمول با سابقه کاری سی و پنج ساله در مصادر خطابت و امامت و کتابت، جوانی و ایام خاص آن را صرف خدمات اجتماعی و اعتقادی و انسانی و الهی نمودم و پایگاه کم نظیری را در بین آحاد مردم بدست آوردم که سبب حسادت روحانیون درباری و خشم اربابان زر و زور و تزویر گردید. در مسیر تبلیغ دیانت و معنویت اقتدا به پدرم کردم که از بزرگان مدافعین دین سنتی بود و جانش را در راه خداجویی و خلق گرایی و خوش خدمتی به محرومین جامعه فدا نمود و به دست جلادان مدعی اسلام خواهی کشته شد. من وارث پدرانی هستم که همگی از رهبران دینی و پیشوایان مذهبی در ایران و عراق بوده اند و آنها دخالت دیانت در سیاست را مخلّ اعتقادات می دانستند و اسلام سیاسی را عامل خروج دینداران از حوزه توحیدی می خواندند و اکنون وجوهی از اختلافات فاحش و غیر قابل اغماض را که در بین دین حکومتی و مذهب غیر سیاسی وجود دارد به معرض قضاوت جهانیان قرار می دهم: آئینی که ما از آن سخن می گوییم شعارش " یرید الله بکم الیسر " است و صاحب شریعت را دوست صمیمی معرفی می کند که هرگز باعث رنجش خاطر مخلوقش نمی شود. اسلامی که مد نظر ماست پرچمش " و لا یرید بکم العسر " است و اعلام می کند که خداوندگارتان اهل سختگیری و اذیت بندگانش نیست. دینی که در تحکیمش ایستاده ایم کلامش " ولا یکلف الله نفسا الا ما اتاه " بوده و می گوید هیچگاه پروردگارتان قوانین تند و تیز و شاقی را بر شما تحمیل نمی کند چرا که او می داند " خُلق الانسان ضعیفا " آدمی ظریف و ضربه پذیر و بدون مقاومت است و به زبان حال بشر اشاره داشته که " لا طاقه لنا " ؛ پس هرگز همانند یک حاکم بی رحم و سنگدل دستورات خشن و ایذایی نمی دهد... مذهبی را که به جامعه می پروراندم فریادش " لا اکراه فی الدین" بود و آموزه اش نهی از استبداد دینی است... الفبای معنویات مورد تدریسم " یسئلونک ماذا ینفقون،قل العفو " است که توصیه عمومی به محبت و همزیستی مسالمت آمیز می باشد... راه ما مشرب تسامح و تساهل است که در این نسخه نمایان شده " و ما جعل علیکم فی الدین من حرج ". به یقین بانی شرایع آسمانی، پیامبر و کتابی نمی فرستد که باعث تخریب اعصاب و تنگی معیشت مردم گردد... مکتب دینی ما " ملة ابیکم ابراهیم" است که تمامی پیروان ادیان و مذاهب الهی را یک خانواده بزرگ توحیدی می داند و پیام معلم خداشناسی، ابراهیم خلیل آن است که " فمن تبعنی فانه منی " که مفهومش اتحاد تمامی مذاهب است و قرابت و خویشاوندی گسست ناپذیر همه طرفداران ادیان آسمانی! بنابراین هرگونه تنش و تحریک منفی و مخرب را در صفوف موحدان عالم یک حرکت شیطانی می دانیم... رسالت پیامبرمان را مغایر با هرگونه خودکامگی و تفتیش عقاید و اعمال خشونت می دانیم که او گفت " انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق " که مبعوث به خوبیها و زیبایی ها و پاکی ها گردید. ( فایل صوتی ) ایشان در تاریخ 28 مرداد 1388 ( 19 آگوست 2009 ) به علت تشدید وخامت جسمی، مجددا از بند انفرادی زندان مرکزی یزد به زندان اوین منتقل گردید. بنابر اظهار نظر صريح آقاي خامنه اي مبنی بر :" هر يك روز انفرادي باید معادل ده روز عمومی محاسبه شود." دوران محکومیت 11 ساله آقای بروجردی، در تاریخ 30 آبان 1388 برابر با 21 نوامبر 2009 به پایان رسیده است؛ با این وجود حکومت تا کنون رأی به آزادی این زندانی عقیدتی سیاسی نداده است. جنبشي كه آیت الله بروجردي در مسیر جدائي دين از دولت و نفي ولايت فقيه و اعتلاي دين اصيل رهبري نمود، صعب‌العبورترين مسير موجود در جامعه كنوني بوده است؛ چرا كه علاوه بر آزارها و فشارهاي روحانيون دين‌فروش و وطن‌فروش، مورد بي‌مهري و بعضاً سنگ‌اندازي عده‌اي از شخصيتهاي بين‌المللي و روشنفکرانی قرار گرفت كه راهکار سرنگوني استبداد ديني و افشاي ملاهاي كذّاب مدعي اصلاحات را صرفا در نابودي اصل دين مي‌دانند! از طرفی ديگر، بخاطر علائق ديني و غير سياسي وي، بعضي از احزاب و تشكلات تاثيرگذار حمايت شايسته‌‌اي از او نكردند. آري، اينها تنها بخشي از مشكلات وي در مبارزاتش بوده و می‌باشد كه در هيچ حركت ديگري، اجتماع چنين مصيبتها و محروميتهایي بطور يكجا وجود نداشته است! او بعد از سالها مجاهدات كلامي، قلمي و نفساني در وطن تحت توليت درندگان ديني، اكنون در اوين، خانه‌ آزاديخواهان ايران، به انتظار عدالت نشسته تا دردهاي بي‌نسخه دوا يابد و جگرهاي سوخته‌ فرزندان میهن علاج شود. اكنون موهايش سپيد گشته و چهره‌اش خسته، چشمانش بي‌فروغ، پيكرش مصدوم، سينه‌اش سوخته، اندامش خميده از مظالم دهر، زبانش دوخته در دهان، دست و پايش مسدود در غل و زنجير و وجهه‌اش لگدمال شايعه‌سازان است. او در محاكمات خود فرياد زد: با دين پوشالي و ساختگي انقلاب، خدا را در جامعه‌ ايران بدنام كرديد و اسلام را همچون ديوي نمايانديد و روحانيّت را قصّاب و راهزن و گردنه‌بگير معرفي كرديد. چرا در كشوري كه در زمره محدود ممالك ثروتمند جهان است، مردم بايد به دنبال آب و نان خشك و خالي بدوند و بر سر اين كمترين حاجت مشروع، جان بدهند!؟ افسوس كه هميشه تاريخ‌نگاران راستين بشريت گمنامان عصر خويش بوده‌اند و صباحي ديگر گوهر ذاتي اين پيشواي زنداني هويدا خواهد گرديد كه ديگر در ميان ما نخواهد بود

چکیده ای از نظرات آقای بروجردی در مورد دین، انسان، آزادی، زن، شکنجه، حقوق بشر و ...


1. دين و مذهب:
دين راهيست برای پرورش اخلاق و آداب و افکار و شكوفائي استعدادهاي بشر كه ترويج تحميلي و يا سوء استفاده از آن خلاف نظر خداوند بوده و بازدهي معكوس دارد.
2. انسان:
آدمی، گل سرسبد خلقت است. بشر، حاکم بر همه‌ي هستی می‌باشد.
نشانه برتری انسانها در تکلّمشان نبوده که مرغ مقلّد نيز سخن می‌گويد.
امتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديّت است که با دو بال عقل و علم می‌تواند به فرازهای پنهانی اين عالَم خاکی پی‌برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه‌ای برقرار كند.
آری، انسان جانشين پروردگار در زمين است.
3. آزادی:
آزادی، موهبتی است که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود.

بله، آنگاه که آزادی فرد، آزاديهای عمومی را خدشه‌دار كرد بايد طغيانگر را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت.
با آزادنگری پيشرفت به دنيای ما می‌آيد.
آزادانديشی، سبب ويروس‌زدائی از خميرمايه‌ي زندگی می‌گردد.
در حالی که از حصار ديگر موجودات نيز رنج می‌بريم، چگونه به محدود  كردن همنوع فکر می‌کنيم و زندان می‌سازیم؟
آری آزادی در فطرت و ژن آدمی نهفته است.

4. زن:
زن، مخلوق زيبای خداوند است.
زنان در هر کاری توانمند و با استعداد هستند و بايد از تبعيض بر ايشان پرهيز نمود.
در تقسيم‌بنديهای حرفه‌ای و صنفی، بايد رعايت حرمت و قداست و حقوق زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش ننمود و از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد.
5. عدالت:
عدالت، عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است.
عدل برای جامعه از باران حياتی‌تر است.
عادل، هرگز در فکر چپاولگری نمی‌باشد.
با عدالت، هيچ‌کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی‌گردد.
اجتماع بدون عدالت، جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می‌نماياند.
با عدل، زندگی شيرين است و با ظلم، بهترين شرايط حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می‌باشد.
6. حکومت:

آدمی برای بقاء و دوام عمر خويش، نياز به تشکيلات اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل حکومت می‌باشد.
حاکم بايد منتخب تک‌تک مردم باشد.


مقدار بيزاري مردم از دوام يك حكومت را مي‌توان با ميزان سركوب شدن آنها در مطالبات خود اندازه گرفت.
حکومتی که با استبداد در آميخته، از عقلانيّت ساقط است.

کارگزاران حکومتی، قبل و بعد از تصدّی مشاغل کليدی خود، بايد تست مالی، اخلاقی و اعتباری شوند تا جائی برای سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند.
حاکم نبايد خود را سخن‌گوی عامّه‌ي مردم بداند و تدابير شخصی را به نام جمهوريّت اعلام نمايد.
بهترين حاکم کسی است که خود را در عمل، خادم و دعاگو و وامدار ملّت بداند.
7. اسلام:
اسلام، حرکتی اصلاح‌گرايانه می باشد که برای تنش‌زدائی از جامعه آمده است و جهت جرّاحی اجتماع از معضلات مختلف درونی، نسخه‌های هدايتی آورده است.
بانی اين شريعت، نظری جز فقرزدائی و ايجاد فضای مسالمت و مساوات نداشته و سنّت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده است.
متاسفانه در طول هزار و چهارصد سال گذشته، به نام خلافت و ولايت او، حکومتهای استبدادی و استعماری، جنايات وسيعی را در کشورهای مختلف جاری کردند.
ما طرفدار اسلامی هستيم که با سياست نياميخته باشد و ابزار دست دولتها نباشد و هرگونه ديكتاتوري و ترور و خشونت را به نام اسلام محكوم مي‌كنيم.
توسعه زوري اسلام با تزوير و يا به وسيله خشونت به هر فرد و جمعيتي، ظلم نابخشودني است.
8. شکنجه:
شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است.
شکنجه‌گر، حيوانی در قيافه‌ي انسان می‌باشد.
با شکنجه کردن، آبروی بشريّت را می‌برند و اعتبارات خداداده‌ي انسان را ضايع می‌کنند.
اگر با ابزار روحی و جسمی شکنجه، حيوانات را هم آزار بدهند، کاری غير وجدانی می‌باشد.
ورود شکنجه به مسائل قضائی، جزائی و اطلاعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض می‌باشد.
پرونده‌های بازمانده از اقدامات شکنجه‌گرانه، فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيّت می‌باشد.
هر نوع اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه‌گری، دور از وجاهت قانونی می‌باشد.
9. ثروت:
ثروتهای مشروع، موهبت خدائی می‌باشد.
سرمايه‌های طبيعی زمين، مشاع بين همه‌ي مردم خواهد بود.
از مشترکات مسلّم خلقت، ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوي تقسيم گردد و نبايد در بهره‌گيری از آنها، دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو، درجه‌بندی نمائيم.
وجود اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی، نشانگر دزدي و خيانت حاکمان آن مناطق است.
10. علم:
دانش وسيله‌ای برای کشف حقايق می‌باشد.
عالم واقعی کسی است که به گفته‌های خود پايبند می‌باشد، دانشمندان نگهبانان واقعی جامعه هستند که نبايد موقعيّت معنوی خويش را فراموش نمايند.
انديشمند صادق، کسی است که علم را ابزاری برای بهره‌کشی همنوعان نمی‌کند.
پژوهشگری که به آرمان فطری جامعه، مؤمن و مقيّد است، هرگز به تحقير ديگران نمی‌پردازد و دچار غرور و تکبّر نمی‌گردد.
علم بدون وجدان، در خدمت توليد محصولاتي مثل بمبهاي اتمي و شيميائي و مواد مخدر خواهد بود كه مایه شرم بشريت است.
11. عقل:
عقل، وجه امتياز انسان بر حيوان است.
با عقل به ارتقاء درجات دنيوی و اخروی می‌رسيم.
عاقل، حاضر به خودفروشی نمی‌شود.
عقلانيّت، ضامن خوشبختی جاودانه می‌باشد.
انديشه‌ي صحيح، جامعه را از جنگ و جنايت دور می‌سازد.
انديشمند قابل احترام، سعی در شکوفائی فضائل اخلاقی و مناقب بشری می‌نمايد.
خرد، فی‌نفسه خواهان تساوی حقوق، و تکامل قلوب است.
خردورزی، حکم می‌کند تا آدمی رذائل حيوانی و ضايعات شهوانی را از خود دور کند.
12. قدرت:
قدرت، امانت ربوبی بوده و نبايد از آن سوء استفاده کرد.

قدرتمند وجيه، کسی است که از فرآورده‌ي آن فقط برای نابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده می‌کند.
مقتدر جاويد در تاريخ، آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانه‌ای برای ناتوانان باشد و لذّت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد، چه تفاوت بين قوی و درّنده است؟

13. خدا:
خداوند، آشنای ديرينه‌ي انسان است.
خداوندگار ما، بنده‌نواز می‌باشد.
بی‌خدائی، درد است. با خدا بودن، افتخار هميشگی نسل آدم و حوّا است.
پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد.
آفريدگار بی‌همتا، ظلم نمی‌کند و فرمان به استبداد نمی‌دهد.
حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی‌کنند، خدای را متّهم به خشونت‌طلبی می‌نمايند.
14. جنگ:
درگيری زشت می‌باشد.
جنگهای عصر اتم، بسی دلخراش‌تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته می‌باشد.
برای جابجائی‌های بين‌المللی نبايد ملّتها را نابود کرد و هزينه تغيير دولتها را نبايد ملتها بپردازند و حرمت رعيّت در حملات دول قدرتمند بايد تمام و کمال حفظ گردد.
جنگی مقدّس است که در آن زوايای عدالت و انسانيّت رعايت شود و خون بی‌گناهی بر زمين نريزد.
15. امنيّت:
دنيا بايد برای اهلش، مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيّت اهل زمين را به خطر بيندازد، خلاف قانون طبيعت است.
مردم کره زمين ‌بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان ‌بايد به هر وسيله‌ای حافظ امنيّت مردم خويش باشند.
در اتّحاد بين‌المللی، قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر سر انسانها انداخته است، برطرف شود.
حيات دلپذير را، زدودن فقر، درد، نگرانی و ناراحتی تشکيل می‌دهد.
16. حقوق بشر:

انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين، حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ‌گونه منتی نبوده و نبايد از زير احقاق آن شانه خالی کرد.
حقّ حيات، در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می‌گردد که بی‌توجّهی به آنها نفرين خدا و همنوع را به دنبال دارد.


حقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جاری بوده و هيچ‌کس نمی‌تواند به وکالت از جامعه محدوديّت به اين حقوق دهد.
از فقرات مسلّم اين حقوق، كه معلمين بشريت (پيامبران) و كتب آسماني روي آن صحه گذاشته‌‌اند آزادي قلم و بيان و عقيده و مذهب است.
بايد همواره ناظران بی‌طرف از تمامی ملل بر اجرای قوانین حقوق بشر در همه ممالک نظارت نمايند.

17. تبليغات:

تبليغ، اعلان امری پوشيده است.
در امر تبليغاتی، خدمات سراسری را ابلاغ می‌دارند تا ديگران به اهمّيت مسائل جاری آگاه شوند.
مبلغ شريف، کسی است که تبليغ را از جادّه صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با اسباب مکر و حيله نياميزد.
مبلّغين مجرّب، برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند.
در تبليغات حاکم بر جهان، تزوير و حق‌کشی جای بالائی دارد که عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد.

برای هر چيزی به گونه‌ای تبليغ کنيد که مداخل آن حکايت دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود.
18. خبر رسانی:
اطّلاع رسانی از جمله مشاغل مهم و با شرافت است.
درج اخبار واقعی، آسايش خيال را به ارمغان می‌آورد و سانسور خبری، نمونه‌ای از شکنجه‌گری می‌باشد.
بايکوت خبری به هر دليل و عنوان، کاری ناپسند و غير انسانی است.

مخبرين جامعه، راه انبياء را ادامه می‌دهند و هرکه از طريق بنگاه‌های خبرپراکنی، اراده به نشر اکاذيب کند، به روح جامعه خيانت کرده است.
ارسال خبرهای مستند، موجب اعتبارات دولتها می‌شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتنهای خبری، عزّت و سربلندی ملّتها را به دنبال می‌آورد.
حقّ طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني‌هاست. 

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

گفته های حضرت شاه نعمت اله ولی کرمانی


هرچند که از روی کریمان خجلیم شک نیست که پرورده این آب و گلیم در روی زمین نیست چو ماهان جائی ماهان دل عالم است و ما اهل دلیم

ما خاک راه را بشیخ ما در حرم مرح قطب وقت و یگانه عالم ز دمش مرده می‌شدی زنده نفسش همچو عیسی مریم نعمت الله مرید حصرت اوست شیخ عبدالله‌است او فافهمه نظر کیمیا کنیم صد درد را بگوشهٔ چشمی دوا کنیم
او در ۵ سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد. چون پدرش میر عبدالله، شاه نعمت الله را به مجالس صوفیه می‌برد. شهر حلب در آن زمان مرکز مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمت الله از این فرصت استفاده کرده و در حلب در خدمت محی‌الدین ابن عربی قرار گرفت و از مکتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمت‌الله برای پیشرفت در علوم و افزایش علوم دینی در خود به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب سنّی بود. در این صورت شاه نعمت‌الله برای یافتن مرشد و مراد خود به این سو و آن سو و در خدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمت‌الله علوم مقدماتی را نزد شیخ رکن‌الدین شیرازی تحصیل کرده و علم بلاغت را خدمت شیخ شمس الدین مکی و حکمت را نزد سید جلال الدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت و چون علوم ظاهری طبع اورا قانع نمی‌کرد سال‌ها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مراد به سیر و سفر پرداخت تا عاقبت به مکه مشرف شد و از دست شیخ عبدالله یافعی یکی از عرفای عصر خویش خرقه پوشید و به مراد خویش نایل آمد و دست ارادت بدو داد، چنانکه در اشعادر خود که از او یاد کرده‌است:
شیخ ما در حرم مرح
قطب وقت و یگانه عالم
ز دمش مرده می‌شدی زنده
نفسش همچو عیسی مریم
نعمت الله مرید حصرت اوست
شیخ عبدالله‌است او فافهم
شاه نعمت الله، به سیر و سفر در ممالک مصر و حجاز و ترکستان و ایران پرداخت و به نشر عرفان وتصوف همت گمارد. او بیست و چهار ساله (۲۴) بود که در مکه با شیخ عفیف الدین یافعی دیدار کرد. شیخ یافعی از عرفای بزرگ و با عظمت آن دوران به شمار می‌آمد. شیخ یافعی به سلسله‌های طریقت شاذلیه و قادریه متصل می‌شد.شاه نعمت‌الله هفت سال را با شیخ عارف سپری کرد و از او علوم و دانش‌های معنوی زیادی آموخت. شاه نعمت‌الله بعد از آن به مصر رفت و در آنجا به سوی جهان فرهنگ ایرانی روی آورد و مابقی عمر خود را در آنجا به سر برد. وی در بازگشت به ایران پس از ازدواج با نوه دختری میر حسینی هروی، بسوی کوه بنان کرمان عزیمت کرد و در آنجا به ریاضت طویل المدتی پرداخت که مکان مورد نظر بنام تخت امیر معروف است. در طول این مدت، افراد بسیاری در نزد او به تحصیل علوم و معارف صوفیه پرداختند واز محضر ایشان کسب فیض نمودند. سلسله نعمت اللهی، منسوب به شاه نعمت الله ولی از عرفای بزرگ ایران و اسلام است.
شاه نعمت الله در طریقهٔ تصوف موسس سلسلهٔ مشهور نعمت‌اللهی است و در راه طریقت و سیر و سلوک مقامی بلند داشته‌است. شاه نعمت الله ولی دارای دیوانی است که متشمل بر قصاید و غزلیات و ترجیعات و مثنویات و قطعات و دوبیتی‌ها و رباعیات است.
از مطالعه دیوان شاه نعمت الله ولی می‌توان گفت که حافظ به اشعار شاه نظر داشته و غزل مطلع فوق شاه نعمت الله را اینگون جواب می‌دهد:
آنانکه خاک را به‌نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی بما کنند